چگونه نویسنده فرمان مشروطه مفسد فی الارض شد؟
بعد زا یکی دو سال کشمکش و محاصره اقتصادی ایران، مشکلات و تنگناهای اقتصادی گریبانگیر دولت مصدق شد و او قادر به بازکردن گره هایی که خود ایجاد کرده بود نبود و به همین خاطر هر روز عصبانی تر و تهاجمی تر میشد. او زمانی که از دادگاه لاهه به ایران بازگشت نامه ای به شاه نوشت و گفت یا پست وزارت جنگ را هم باید به من بدهی و یا من استعفا می دهم. شاه هم قبول نکرد و در نتیجه مصدق استعفا داد. شاه احمد قوام را برای پست نخست وزیری معرفی کرد.
کاشانی که در این دوره همه کاره مجلس بود و از قبل خصومت شخصی با قوام داشت همراه مصدق شد و با تحریک بازاریان شورش بزرگی به راه انداخت. کاشانی مردم را بر ضد حکومت قوام و بازگرداندن مصدق فرا خواند و اظهار داشت دکتر مصدق به اختیار خود استعفا نداده بلکه نگذاشتند کار کند! بهرحال در 28 تیرماه اعلامیه ها برای جهاد علیه حکومت کفر در بازار پخش شد و بازار تهران و شهرستانها تعطیل شدند. در روزهای 29 و 30 تیرماه حزب توده و دیگر عناصر سودجو و فرصت طلب هم به این اعتراضات پیوستند و رویداد خونین سی ام تیرماه را به بار آوردند که دست کم 22 کشته و 96 مفقودالاثر و صدها زخمی بذ جای نهاد.
قوام که این وضعیت را دید و سن و سالی هم از او می گذشت بی درنگ به نزد شاه رفت و استعفای خود را تقدیم شاه کرد.
عصر همان روز هزاران نفر پیرامون خانه مصدق جمع شدند و شعار یامرگ یامصدق سردادند و خواهان بازگشت مصدق به قدرت شدند. رووز بعد عده ای از نمایندگان مجلس به نزد شاه رفتند و گفتند تنها راه بازگشت آرامش این است که دوباره مصدق به قدرت برگردد. شاه هم ناچارا قبول کرد و حتی پست وزارت جنگ (یعنی اختیار ارتش) را هم به او داد.
این بار مصدق با اعتماد بنفس بالایی وارد صحنه شد و یک ماده واحده را به مجلس برد وقیام سی ام تیر سال 1331 را بعنوان قیام مقدس ملی بتصویب رساند و طبق همین قانون قوام بیچاره را مفسدفی الارض شناخته و دستور مصادره اموالش صادر شد!
بیشتر بخوانید