یک عکس «خامنه ای» و یک دنیا حرف؛وقتی تبردار بی شرم درخت میکارد!
حکایت وقاحت خامنه ای حکایتی تمام ناشدنی است. فرزندان نسل های سوخته این سرزمین در فردای آزادی ایران از چنگال شیعه سانان ، کتاب ها خواهند نوشت از آنچه که بر سر پدران و مادران خویش گذشت.
من هر وقت خامنه ای را بر صفحه تلویزیون میبینم با خودم میگویم باید از شهاب حسینی بخواهم که فیلم «خامنه ای آکتور سینما» را با هنرمندی خامنه ای بسازد!
این مرد حقیر اگر رهبر نمیشد و کوسه رفسنجان از راه به درش نمیکرد و او هم لباس روحانیت را کنار میگذاشت و به دنبال شعر و پیپ و بافور و سینما میرفت و استعدادش را در سینما و تاتر به کار میگرفت، اکنون شاید کسی نمیگفت مرد هزار چهره سینمای ایران بهروز وثوقی است!
خامنه ای عاشق نمایش است. او از ده ها هزار نفری که در مراسم های حکومتی نامش را فریاد میکنند، به وجد می آید. او عاشق ستایش شدن و ستایش کردن است. او وقتی در برابر شعرای دوزاری و بیضه مال مینشیند، خود را پیر توس میبیند و احساس میکند یگانه همه دوران ها است.
اووقتی در برابر نظامی ها قرار میگیرد، در قامت یک کارشناس نظامی جلوی دوربین ها ظاهر میشود؛ اما و اما، وقتی هم که ناجوانمردانه بنزین را یک شبه سه برابر گران میکند و لشگر جنایتکارانش مردم را در خیابان ها سلاخی میکند، مثل همیشه فاز «سید مظلوم» را برمیدارد و جلوی دوربین ها اعلام میکند که سران ۳ قوه تصمیمی گرفته اند و من هم با آنکه «اقتصاد دان» نیستم، حمایت میکنم! میبینید، یاد عمر و عاص نیفتادید!؟
در این چند ماهی که گذشت، به قدری خون بر زمین ریختند و دروغ بافتند که یادمان رفت روزی هم به اسم درخت کاری وجود دارد! مردک وقیح همه دوران ها_ در حالیکه دستکش نایلونی بر دست دارد_ نهالی را برایش در زمین کاشته اند تا او با ژست گرفتن و خم شدن در برابرش، نقش باغبان دلسوز ایران را بازی کند که نهال میکارد و شقایق و پنجره، فکر، هوا را دوست دارد!
چه عاشقانه، چه شاعرانه!؟ مردک! تو حکایت آن تبرداری هستی که جنگلی سبز را کشته است و در حالیکه درختی باقی نمانده است، تبرت را به کناری گذاشته ای و میخواهی نهالی تازه بکاری!
تبردار، تو جنگلی سبز را ویران کرده ای، حکایت درختکاری تو، حکایت وقاحت بی پایان رهبری است که جان انسانها را در «زمین» و «آسمان» میگیرد و همه جا خون میریزد، اما وقتی فیلم تایتانیک را نگاه میکند، ساعت ها برای غرق شدن جک، اشک میریزد!
تبر دار، تو نمیخواهد در این فضای مسمومی که حاصل ۴۱ سال حکومت تو و امام جنایتکارت است، درخت بکاری! مردک تو یک درخت میکاری و در برابرش سپاه تو هزاران هکتار جنگل این سرزمین را ویران میکند و خانه میسازد تا پول برای ماجراجویی های شما در خاورمیانه کم نیاید!
تو یک درخت میکاری و در برابرش جان میلیون ها انسان را ماهان ایرت با واردات «ویروس کرونا» از کشور کمونیستی و دوست و برادر، چین! به خطر میاندازد!
تو یک درخت میکاری و ۱۵۰۰ نفر از مردم بی پناه و بی سلاح را سپاه جنایتکارت در خیابان ها قتل عام میکند! تو یک درخت میکاری و یک هواپیما آدم را در آسمان موشک هایت زنده زنده میسوزاند!
تو یک درخت میکاری، آنگاه دستگاه طویل و فاسد و غارتگری به نام ستاد اجرایی امام، کوه ها و جنگل ها و دریاها را غارت میکند و ایران را ویران تر از همیشه، به زمین سوخته که هدف نهایی شماست، نزدیکتر میکند!
در نهایت وقاحت و رذالت میآیی جلوی دوربین و اعلام میکنی:
«ویروس کشنده کرونا» خیلی هم وحشت آفرین نیست، نترسید!
آنگاه خود بی شرمت از ترس کرونا در ناکجا آبادی که هیچکس در ده متری ات نیست،دستکش بر دست کرده ای و ژست «باغبان» دلسوز میگیری!؟
مردک بی شرم، تو نمیخواهد درخت بکاری! تو به جایش برای مردم بنزین غیر سرطان زا تولید کن! تو به جایش به سپاهت دستور بده جنگل های هیرکانی را غارت نکنند! تونمیخواهد درخت بکاری، تو آدم نکش و خون نریز، باغبان بودن، پیشکش!
بخوانید: آقای «خامنه ای» خون تمام کسانی که بر اثر کرونا در ایران به قتل میرسند، بر گردن شماست!
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید