یک روز کاری کارگران پیمانکاری صنعت نفت در عسلویه

ایران کارگر– کار و زندگی در مناطق جنوب سخت و طاقت‌فرسا است. زندگی کارگران پیمانکاری صنعت نفت در شرایطی که کارفرمایان تنها به بهره‌کشی بیشتر فکر می‌کنند سخت‌تر می‌شود. نوشته زیر روایتی از یک روز کاری یک کارگر عسلویه است که در توییت با نام سوگواران ژولیده منتشر کرده است. وی از کارگرانی است که در اعتراض به شرایط سخت کاری و دستمزد کم اعتصاب کرده‌اند.

یک روز کارگران پیمانکاری صنعت نفت

دوستان می‌خواهم خلاصه یک روزی کاری خودم در عسلویه را تا آنجا که حافظه یاری کند بنویسم.

صبح ساعت ۶ بیدار می‌شوی، بعد از خوردن صبحانه درآن شرجی وحشتناک باید به سرکار رفت. شرجی آنقدر زیاد است که گاها تا ۳۰ متری هم برای راننده اتوبوس قابل رویت نیست. اتوبوس بدون کولر با هوای دم کرده است. بعد از رسیدن اولین کاری که می‌کنیم پر کردن کلمن‌ها از آب و یخ است. یخ را با ماشین روبازو روی ۲ یا ۳ پالت می‌آورند. اینجا خبری از بهداشت نیست. بایستی ابتدا خاکهای روی یخ را کنار زد تا بتوان آنرا شست و بعد استفاده کرد.

بدلیل اینکه کارم سرکشی است به من کلمن جداگانه نداده‌اند و هر بار باید از کلمن دیگران آب بخورم. ذلت این کار در گرمای تابستان از گدایی هم بیشتر است. در گرمای بالای۵۰ درجه و شرجی بالا مجبورم که در سایت بچرخم و دستگاه‌ها را چک کنم.

شدت گرما و شرجی بحدی است که فقط یک ربع در سایه باشی لباس‌هایت کاملا خیس می‌شود.

ساعت یک بعدازظهر همان اتوبوس بی‌کولر می‌آید و کارگران پیمانکاری صنعت نفت را برای صرف ناهار و ۲ ساعت استراحت به خوابگاه برمی‌گرداند. بدلیل کمبود اتوبوس کارگران به سمت آن هجوم می‌برند و سایرین باید تا آمدن اتوبوس دیگر صبرکنند. پارکینگ خاکی است و بدلیل تردد زیاد پر از گردو غبار است. گردوخاک، بوی عرق، خستگی، گرسنگی، گرما و ترافیک، اعصاب را نابود می‌کند. بدلیل ترافیک سرعت اتوبوس‌ها کم است و هیچ هوایی از پنجره‌ها به داخل نمی‌آید. اتوبوس آن موقع عین جهنم است.

اینجا خبری از بهداشت نیست

جلوی خوابگاه که پیاده می‌شوی باید سریع به رستوران بروی تا قبل از تشکیل صف بتوانی غذایت را بگیری. در این شرایط کرونایی بسیاری از کارگران به همین دلیل حتی دست‌هایشان را هم نمی‌‌شویند. باید با همان لباس و وضعیت نهار را سریع خورد. تا به نیم ساعت استراحت برسی.

خوردن ناهار در فضای آزاد و در اوج گرما

من اکثر مواقع بدلیل اضافه کاری اجباری مجبورم ظهر در سایت بمانم. ناهارم را که می‌آورند شامل نوشابه جوشیده، غذای پلاسیده و از همه وحشتناک‌تر چکه‌های عرق سایر کارگران در غذا است. اما از فرط گرسنگی مجبورم آنرا بخورم، چون چیز دیگری برای خوردن پیدا نمی‌شود. برای خوردن ناهار حتی یک اطاق کولردار هم نیست. باید غذا را در هوای آزاد و اوج گرما خورد.

غروب که به خوابگاه برمی‌گردیم همان وضعیت ناهار در رستوران است. دست‌ها و بدن‌های نشسته در صف طولانی غذا. دیدن کارگران پیمانکاری صنعت نفت که به سرعت به رستوران می‌روند و بدلیل گرسنگی با ولع خاصی شروع به خوردن غذا می‌کنند، غم‌انگیز است.

حقوق کارگران پیمانکاری صنعت نفت یک پنجم حقوق مصوب است

ما کارگران پیمانکاری روز تعطیل در کار نداریم. فقط جمعه نصف روز کار است که آن زمان هم اضافه کاری اجباری داریم. کار از فیلتر ۳ پیمانکار به ما می‌رسد. به همین دلیل حقوق ما یک پنجم حقوقی است که از بالا مشخص شده است. همین حقوق هم دیر به دیر داده می‌شود. در اینجا خبری از کرامت انسانی نیست. پیمانکارها هیچ ارزشی برای ایمنی، سلامت و تغذیه انسانها قائل نیستند.

از شنیدن خبر اعتصاب خیلی خوشحال شدم و اشکم سرازیر شد. از صمیم قلب امیدوارم که اعتصاب کارگران پیمانکاری صنعت نفت با پیروزی صد درصد به اتمام برسد.

به اشتراک بگذارید: