یعنی در میان فعالان سیاسی فقط فرهاد مشرق زمینی و مجتبی واحدی و کورش عرفانی می فهمند که ما در جنگ هستیم؟
در این دو ماهی که از حملات شیمیایی ادامه دار اسید پاش ها به مدارس دخترانه گذشته است، هیچکدام از این بیانیه نویس ها و منشور سازان و قانون اساسی نویسان که فقط دلشان خوش است برای پس از براندازی برنامه دارند، کوچکترین راهکاری را در مورد این حملات ارائه نداده اند.
یعنی به غیر از مجاهدین خلق _ که من به دلیل ماهیت کثیفشان آنها را بخشی از مشکل و زائده خود جمهوری اسلامی میدانم_ در میان فعالان و تحلیلگران فقط این آقایان فرهاد مشرق زمینی ( ف.م.سخن) و مجتبی واحدی و کورش عرفانی هستند که از شرایط جنگی سخن میگویند و عمق فاجعه را دریافته اند! گر نه بقیه فقط دارند از فردای نیامده ای صحبت میکنند که آمدنش در گرو براندازی جمهوری جنایت است.
ما چه خوشمان بیاید و چه نیاید، هیچکس تا کنون برنامه منسجمی برای براندازی این جرثومه تباهی ارائه نکرده است؛ چرا که براندازی جمهوری اسلامی که یک جنگ واقعی است، به دلیل ماهیت و هزینه هایی که در پی دارد، در میان اکثر فعالان سیاسی ما مورد بحث قرار نمیگیرد و هیچکس تا کنون برای خود براندازی هیچ برنامه ای ارائه نداده است.
به این جماعت از مرحله پرت باید گفت براندازی پیشکش، برای موضوع مهمی مثل حمله شیمیایی به مدارس دخترانه چرا تا کنون هیچ گروه و دسته ای کوچکترین برنامه و راهکاری ارائه نمیدهد؟
یکی از دلایل تباهی نسل های پس از انقلاب اسلامی همین سیستم آموزش و پرورش رژیم است که سعی دارد با مغزشویی و دروغگویی و ترویج خرافات و جا انداختن جعلیات تاریخی کودکان را از همان سن پایین به تباهی بکشد و نتیجه این میشود که وقتی هم این کودکان قربانی سیستم، بزرگ میشوند، به دلیل نبود آموزش صحیح هیچوقت نمیتوانند از تارهای عنکبوتی نظام ملایان رهایی پیدا کنند.
پس از کشف اینترنت و پدید آمدن شبکه های اجتماعی سد سانسور نظام شکست و نسل جدید خودش راه خودش را پیدا کرد؛ اما شوربختانه این تلاش ها هنوز به نتیجه دلخواه نرسیده است، چرا که جمهوری اسلامی اشغالگر نیک میداند که این تغییر نسل و عقاید گر چه اتفاق افتاده است اما تا زمانیکه که اقلیت مغزدررفته بسیجی و آتش به اختیار اسلحه و پول و حکم تیر دارند، سیستم مافیایی و غارتگر نظام فعلا چرخهایش خواهد چرخید و همین لحظه غارت و اختلاس را خوش است.
ای کاش در طول این بیست سال اپوزیسیون فکری هم به حال کودکان و سیستم ناکارآمد نظام آموزش و پرورش خرافات زده رژیم میکرد. امروز که تجربه دانشگاه های آنلاین و کلاسهای زوم در دسترس است، اگر سیستم آموزشی درستی طراحی شود و در کنارش آموزش زبان انگلیسی هم در دسترس مردم قرار بگیرد و به مردم مدارک معتبری اعطا شود، بی شک این آینده نگری هم امروز و هم فردای براندازی به کار ما خواهد آمد.
مثلا همین جناب عباس میلانی تاریخ نویس و تاریخساز ای کاش به جای رفتن به دنبال جک قانون اساسی شجریان، از نفوذ خود در دانشگاه استنفورد استفاده میکرد و با کمک شاهزاده و دیگر نخبگان ایرانی در پی ایجاد سیستم آموزش از راه دور _ ویژه ایرانیان اسیر در داخل کشور_ میرفت و چیزی شبیه شبکه شاد نظام و یا همین سیستمی که بهایی ها در ایران خودشان درست کرده اند، ایجاد می کردند که مدرک معتبر برای ایرانیان صادر میکرد تا در چنین شرایط جنگی اگر دختران و پسران ایرانی که بخاطر فقر و یا اخراج و یا حملات شیمیایی رژیم مجبور به ترک تحصیل میشوند، آینده خویش را تباه شده نبینند.
هفته پیش هم بی بی سی فارسی از راه اندازی سیستمی مشابه برای آموزش زنان افغانستان صحبت کرده بود. در هیچ کجای جهان نباید تسلیم طالبان زن ستیزی شد. براستی چه شعار زیبایی است این شعار دانشجویان سال های دور :
مرگ بر طالبان، چه کابل، چه تهران!
شخصیت فرومایه خامنه ای و تنبیهی که اعمال شد!
حملات شیمیایی به مدارس دخترانه همان تنبیهی است که خامنه ای چندی پیش از آن صحبت کرد. رهبر نادان و عقده ای نظام که دختران و پسران شجاع این سرزمین بیت رهبری اش را با سبزی پلو و ماهی و نه اینوری و نه اونوری با خاک یکسان کردند، اینبار با شیمیایی کردن دختران سعی دارد که به زنان و دختران ایرانی بفهماند که ما اگر بخواهیم حتی میتوانیم همانند طالبان مانع از تحصیل شما شویم و یا با علم کردن این آتش به اختیارها قصد دارد بگوید اگر من نباشم، هستند کسانی که ۱۰۰ پله بدترند و اصلا به کل خواهان بی سوادی زنان و دختران هستند.
رهبر مفلوک رژیم سوابق زیادی در این دورویی ها دارد. یک روز جلوی دوربین میگوید عکس مرا هم پاره کردند، کاری نداشته باشید و فردایش قالیباف را با حمله گازنبری به سرکوب دانشجویان میفرستد. یک روز به بیماران جنسی بسیجی اش دستور میدهد با خشونت تمام جنبش سبز را سرکوب کنند و روز دیگر دستور بسته شدن نمایشی کهریزک را صادر میکند. یک روز حرف از عفو قهرمانان جنبش مهسا میزند( اینکه که چه کسی این آخوند دوزاری را در جایگاه قاضی القضات قرار داده، خود بحث دیگر است) و روز دیگر اوباش وابسته اش همان مثلا عفو شدگان را به دادگاه فرا میخواند!
براستی دیگر رژیم چه کاری باید انجام دهد که مردم مدارس و دانشگاه ها را تعطیل کنند و کارگران و کارمندان اعتصاب کنند و ملت در واحد کلی اش خیابان ها را تسخیر کند!؟ آیا زمان آن نرسیده است که جنگ را بشناسیم و برای پیروزی در این جنگ برنامه داشته باشیم؟ آیا پوچ بودن کنگره ها و منشورها و سازمان های صد رنگ بر همگان روشن نشده است؟
آیا وقت آن نرسیده است که به جای فردا به امروز بیاندیشیم و این سوال اساسی که چگونه در مقابل این حکومت اشغالگر پیروز شویم؟ را با همفکری و همیاری_ آن هم در این شرایط جنگی_ پاسخی روشن دهیم!
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید