گزارش یک قتل؛ محمد جعفر پوینده، ستاره ای که خاموش شد!
مهرداد علیخانی یکی از اعضای باند سعید امامی و از عاملان قتل محمد جعفر پوینده و محمد مختاری در دادگاه نمایشی اش میگوید :
« چهارشنبه١٨آذر۷۷، در خیابان انقلاب، مقابل لالهزار جلوی پوینده را گرفتیم. «خسرو» بهسرعت دور زد و او کناردست رضا روشن و علی ناظری که برای دستگیری اقدام کرده بودند، قرار گرفت و دوسه جملهای با پوینده صحبت کرد. او را سوار ماشین دوو کردند و پس از حرکت، من را هم کمی جلوتر سوار کردند. طبق برنامه قبلی بنا شد بهسمت بهشتزهرا حرکت کنیم. پوینده حدود ساعت چهارونیم سوار ماشین شده بود. از شرقبهغرب بهسمت میدان انقلاب حرکت کردیم، وارد خیابان وحدت اسلامی شدیم، بهطرف راهآهن و اتوبان حرکت کردیم و در پایان راه، خودمان را به بهشت زهرا رساندیم. همان محلی که قبلاً مختاری را برده بودیم. بین راه به صحبت با پوینده پرداختم؛ اما رغبتی نداشت و وقتی به بهشتزهرا رسیدیم، هوا روشن بود و باید منتظر تاریکشدن هوا میماندیم. نیمساعت پس از اذان مغرب روشنو ناظری به همان شکل قبلی (قتل مختاری) کار را تمام کردند. طناب را روشن به گردن پوینده تنگ کرد و کشید. در پایان کار ناظری پیشنهاد کرد جهت احتیاط خوب است دقایقی او را آویزان کنیم تا از مرگ قطعیاش اطمینان حاصل شود. طناب بلندتری به گردن جسد پوینده انداختیم و آویزانش کردیم و سپس جسد را پایین آوردیم و در میان تیوپی که ناظری آماده کرده بود گذاشتیم و داخل صندوقعقب دوو قرار دادیم. من پیشنهاد کردم جسد را بهحوالی شهریار ببریم. از کمربندی بهشتزهرا به جادهٔ اصلی شهریار وارد شدیم و زیر پل بادامک داخل جادهٔ فرعی شدیم. حدود ۱۰۰ متر دستراست پل، جسد را سریعاً پایین گذاشتیم، طوریکه هرکسی رد میشود، ببیند. پس از جداشدن از افراد یادشده زنگ زدم و خبر دادم که کار پوینده تمام است.[۳۰]
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید