گزارش روزانه مذاکرات وین به مقام رهبری
مذاکره کننده هسته ای: الو، از وین زنگ می زنم، وصل کنید به حاج آقا می خواهم گزارش مذاکرات امروز را به خدمتشان عرض کنم
– حضرت آقا الان تشریف ندارند. نیم ساعت دیگه زنگ بزنید
مذاکره کننده هسته ای: خبر خیلی مهمی را خدمت شان می خواهم عرض کنم. خبر خوش، خبر موفقیت.
– پس گوشی را داشته باش تا صداش کنم….اهم..اهم… حاج آقا از وین زنگ می زنند. الحمدلله تحریما برداشته شد!
(صدای شرشر آب از داخل مستراح)
مقام عظما: …آخیش راحت شدم … گوشی رو بده
مذاکره کننده هسته ای:: الو سلام علیکم حضرت آقا ببخشید بد موقعی مزاحم شدم
مقام عظما: نخیر، بگو ببینم دشمن شکست خورد؟
مذاکره کننده هسته ای: بله حاج آقا، به حول قوه الهی و دعای حضرتعالی امروز پیشرفت زیادی در مذاکرات داشتیم
مقام عظما: آورین آورین.
مذاکره کننده هسته ای: حاج آقا امروز به آقای میخائیل اولیانوف گفتیم شما به عنوان نماینده روسیه باید گره مذاکرات را باز کنید. ما سهم خودمان از دریای مازندران را دادیم که این روزها بدردمان بخورد. الان شما باید به ما کمک کنی.
میخائیل پرسید چه کمکی می توانم برایتان بکنم؟ گفتم ما انگلیسی بلد نیستیم بیا به این کارمند هتل بگو برای ما شامپو و حوله اضافی بیاورد.
مقام عظما: خب بعدش چی شد؟
مذاکره کننده هسته ای: حاج آقا، به فضل الهی ، خداوند چنان خوفی در دل این کارمندان صهیونیست هتل انداخت که به محض اینکه آقا میخائیل یک تشر به آنها زد، هر اتاقی چهار پنج تا حوله و شامپو اضافی آوردند. آنقدر اضافی آورد که چند تاش را گذاشتیم توی چمدان بیاوریم تهران.
مقام عظما: آورین آورین طیب الله انفاسکم. خب تحریم ها چه شد؟
مذاکره کننده هسته ای: از آنجایی که حضرتعالی فرموده بودید نه مذاکره می کنیم و نه جنگ می کنیم، ما با اقتدار بر مواضع خودمان ماندیم و گفتیم مذاکره نمی کنیم! هر چقدر اصرار کردند ما قبول نکردیم.
مقام عظما: کره خر پس رفتی اونجا چه غلطی بکنی؟ مگر پات به اینجا نرسد… تا فردا وقت داری تحریما را برداری و الا….
(تلفن را قطع می کند)
مذاکره کننده هسته ای: استغفرالله…،حالا من بدبخت چطوری تحریم ها را بردارم؟!
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید