گزارش ارسالی یک بازنشسته تامین اجتماعی؛ تعجب بازنشستگان از این همه سبعیت و خشونت نیروی انتظامی
رفته رفته تعداد بازنشستهها بیشتر میشد و تعدادی از جوانان دانشجو هم به ما ملحق شدند. …من از وحشت این نیروها اول حیرت کردم بعد خوشحال شدم؛ به آنها گفتیم باز هم برمیگردیم؛ کارمان تمام نشده.»
ایران کارگر– گزارش ارسالی یک بازنشسته تامین اجتماعی درباره تجمع سراسری بازنشستگان تامین اجتماعی در تهران که با حمله و هجوم ماموران نیروی انتظامی مواجه شدند.
متن گـزارش ارسـالی یک بازنشسته تامین اجتماعی:
«یکشنبه ۱۷ اسفند ماه ۹۹، با فراخوان بازنشستگان تامین اجتماعی به این سازمان برای پیگیری مطالباتمان رفتیم.
قبل از رسیدن به وزارت کار، ماموران نیروی انتظامی مانع حرکت بازنشستگان به سوی این دو نهاد میشدند.
رفته رفته تعداد بازنشستهها بیشتر میشد و تعدادی از جوانان دانشجو هم به ما ملحق شدند.
نیروی انتظامی با فشار سعی در پراکنده کردن ما داشت و وقتی حریف نشدند، بلندگو آوردند و سعی در متفرق کردن داشتند.
زنان پلیس هم کمکشان میکردند، اما همه محکم ایستاده بودند؛ پلیسها با بدنهای غولآسا زنجیری درست کردند و به ما فشار شدید آوردند که جمعیت متفرق شود، اما همچنان با فشار از پشت سر، جلو میرفتیم.
از آنجا شعار دادن را شروع کردیم:
حقوق ما ریالیه، هزینهها دلاریه
این همه بیعدالتی، هرگز ندیده ملتی
گرانی تورم، بلای جان مردم
فریاد فریاد، از این همه بیداد
در این حین در عرض ۱۰ دقیقه ۴ جوان بازداشت شدند و با وجود مقاومت و حمایت بازنشستهها آنها را بردند؛ وسط چهارراه جلوی چشم مردم دهها بازنشسته در حال نجات یک جوان از دست نیروهای انتظامی بودند و خیابان بند آمده بود.
بعد از به کار بردن آن همه خشونت و پراکنده کردن ما، دوری زدم و برگشتم، گُله به گُله بازنشستگان ایستاده بودند.
از درون وزارت کار خودرو ونی بیرون آمد که بازداشتیها را میبرد؛ نتوانستم داخلش را ببینم، اما دو دست از شیشه بیرون آمده و مردم را متوجه خود کردند.
با بازنشستگان صحبت میکردیم و اکثرا از این همه سبعیت و خشونت در تعجب بودند؛ نیروهای انتظامی به مردم میگفتند اینها برای سراوان آمدهاند و به ما آمادهباش دادهاند.
من از وحشت این نیروها اول حیرت کردم بعد خوشحال شدم؛ به آنها گفتیم باز هم برمیگردیم؛ کارمان تمام نشده.»
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید