کلاه ما پس معرکه است!
زمانی که دانشجو بودیم دنیا را جور دیگری می دیدیم. هنوز وارد جامعه و بازار کار نشده بودیم و از نقش پول در معادلات سیاسی غافل بودیم.
از زمانی که وارد کار و تلاش شدیم کم کم فهمیدیم چقدر افکارمان در دوره دانشگاه خام بود. بتدریج یاد گرفتیم کمتر شعار توخالی بدهیم و بیشتر واقعیت ها را چه خوب چه بد، در قضاوتهای خود درنظر بگیریم.
اما با همه این تجربیات، اخیرا فهمیدم که هنوز عواملی هست که ما از آنها غافلیم و تحلیل هایمان از وقایع و رخدادهای سیاسی بدون درنظر گرفتن آن عوامل است.
مثلا شاید ما تلاش برخی افراد برای مشهور شدن را درک نکنیم.
بارها از خود پرسیده ام اینهایی که ساعتها وقت زندگی خود را در کلاب هاوس یا اسپیس ها می گذرانند مگر کار و زندگی و خرج و مخارج ندارند؟ چگونه است برخی افراد از این تلویزیون به آن تلویزیون میروند و درمورد هر موضوعی نظر کارشناسی میدهند. اینها واقعا از کجا می آورند؟
چگونه است ما شغل خوب و درآمد مناسب داریم اما برای یک مسافرت به اروپا، هزار بار هزینه ها را بالا و پایین می کنیم تا کمتر فشار مالی را به اقتصاد خانواده وارد کنیم اما برخی افراد مرتب در همه تظاهرات و گردهمایی ها و سمینارها و کنفرانس ها در کشورهای مختلف شرکت می کنند؟
واقعیت این است که ما مسیر عادی و نرمال را برای گذران زندگی خود در پیش گرفتیم اما هیچوقت نفهمیدیم و یا اصولا نخواستیم بفهمیم که راههای میان بر هم وجود دارد منتها طرف باید پرنسیب اخلاقی خود را زیرپا بگذارد. مثلا برای اینکه شما را بعنوان کارشناس در فلان رسانه دعوت کنند باید وقت بگذاری و ساعتها در کلاب هاوس از فلان مدیر برنامه تعریف و تمجید کنی، شاید برایش یک هدیه باارزش برایش بفرستی و خیلی کارهای دیگر، تا راه شهرت و مطرح شدن را پیدا کنی.
شما باید حرفهایی بزنی که باعث خوشایند افراد صاحب نفوذ که قدرت لابی بالایی دارند بشود و مهم نیست باورهای قلبی ات چیست.
دانستن این چیزها در تحلیل های روزمره ما از وقایع ضروری است و الا مثل همان دوران دانشجویی، دنیا را با عینک دانشجویی و سیاه و سفید می بینیم.
بعنوان مثال یک خانمی هست که نه یک روز در ایران زندگی کرده و زندگی زیر سایه جمهوری اسلامی را لمس کرده و نه دانش و شناختی از جامعه ایران و حتی تاریخ ایران دارد اما خودش را بعنوان یک کارشناس ایران و تحولات آن جا انداخته و حتی بعنوان نماینده ایرانیان در کاخ سفید یا وزارت خارجه امریکا، مورد مشورت قرار می گیرد.
من مشکلی با شخص خاصی ندارم و اصولا بحث بر سر شخص خاصی نیست اما فقط برای درک منظورم ایشان را مثال بزنم.
ببینید این خانم دارایی اش چقدر است؟ ۱ تا ۵ میلیون دلار
نرخش برای سخنرانی چقدر است؟ ۳۰ هزار دلار باضافه مخارج سفر
بعد فهم و درکش از وطن دوستی و تمامیت ارضی چگونه است؟
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید