کاش معترضان لبنانی از تجربیات انقلابیون ۵۷ استفاده میکردند و به جای رنگ، باخون گوسفند که طبیعی تر است،بر دیوارها نقش میزدند!
جنگ روانی و مهندسی افکار عمومی، یکی از مهمترین قسمت های هر جنگی است. انقلاب پر رنگ و نیرنگ ۵۷ به قول خودشان پیروزی جهل بود بر استبداد، حالا هر کدام از ما چه تعریفی از «استبداد» داریم، خودش بحث دیگری است!
بشر همیشه تا چیزی را با چشمهایش نبیند، باور نمیکند ( البته مورد «خدا» یک استثنای تاریخی است).
جمهوری اسلامی حاصل وعده های خمینی و نا آگاهی عمومی و بی سوادی بیش از ۷۰ درصد جمعیت آن زمان است. ۷۰ درصدی که باورشان شده بود شاه صد ها هزار نفر را به قتل میرساند و فرح و اشرف حمام خون میگیرند و صد البته نباید فراموش کرد رذالت «مثلث بیق» و اوباش وطن فروش و توده ای را ، که از غرق شدن ناشیانه «صمد بهرنگی»، افسانه ساختند. از مرگ پر معمای «تختی» که ریشه در اختلافات خانوادگی داشت، سریال ساختند. فروغ فرخزاد تصادف کرد، گفتند شاه او را به قتل رسانده و ده ها مورد دیگر …

کریم پور شیرازی در ۲ شنبه دچار سانحه آتش سوزی میشود، گفتند چهارشنبه سوری اشرف او را آتش زده است!

به راستی در کجای این سرزمین تا کنون دوشنبه، چهارشنبه سوری بوده است!؟
انقلاب نیاز به نیروی محرکه دارد، ملتی که همانند قورباغه در ظرف خرافات و اوهام خویش اسیر شده است، جهشی ندارد.
خاطره خون گوسفندان را بر در و دیوار شهر ریختن و جنازه مردگان را دزدیدن، داستان تلخ یک انقلاب سیاه است که از همان آغازش با فریب و وعده و دروغ پا گرفت و خشت اولش چو کج بود، تا ثریا هم کج رفته است و چیزی به فروپاشیدن و آوار شدنش، نمانده است!
بیچاره ملت «گروگان» گرفته شده ایران _ ۴۰ سال است در قلعه تباهی «جمهوری اسلامی» اسیر گشته _ و اکنون هم که نگهبانان «قلعه» واقع در «مزرعه حیوانات» امام، چمدان ها را پر کرده اند و دسته دسته از مزرعه ویران شده کوچ میکنند، باید منتظر باشند که آوار فرو ریختن این بنای تا ثریا کج رفته، بر سرشان فرود آید ….

برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید