چرا مایک پنس از اردوگاه اشرف بازدید کرد؟ از علی افشاری، مهدی خلجی و علی جوانمردی بپرسید!

متاسفانه ۴۴ سال است که اسیر چنگال دژخیمان جمهوری هستیم. گفتنی نیست که این مدت ما را نه سال ها بلکه قرن ها از جامعه جهانی و پیشرفت عقب انداخت. در سال ۵۷ با ۳۵ میلیون جمعیت تنها پنجاه هزار نخبه ایرانی در دانشگاه های امریکا بصورت بورسیه و… مشعول تحصیل بودند. بسیاری از آنها که حتی به کشور بازگشتند تا اواخر دهه ۷۰ نیز مشغول خدمات به کشور بودند. تنهامقایسه کشور تازه تاسیس و بیابانی امارات با ایران گویای عقب افتادگی ما در همه عرصه هاست. در حالی که آنها وزارت هوش مصنوعی تاسیس می کنند؛ جمهوری اسلامی در حال تشکیل وزارت امربه معروف و سایر مراکز خرافی در کشور است. دیگر ملال آور است که باز نسل ۵۷ تی و بالاخص روشنفکرانش را مقصر قلمداد کنیم چرا که گذشته قابل بازگشت نیست اما آینده در دستان ماست. ۱۳ خرداد سخنان شاهزاده رضا پهلوی شور و شعفی را  بین مردم و برخی گروه های اپوزسیون پدید آورد و باعث خشم علی خامنه ای شد. علیرغم هشدار خبرگان و نخبگان که شلاق و زخم جمهوری اسلامی برپیکر کشورمان را بخوبی حس کرده بودند؛ باز هم شوربختانه عده ای که کوچکترین شکی در نیت شوم آنها نیست بجای تفکر و پیشنهاد شیوه های انسجام و ائتلاف مخالفان بر طبل مخالفت و عناد با شاهزاده رضا پهلوی پرداختند و بدون پرداختن به پیشنهادات وی؛ با طرح موضوعات توهم گونه و عنادورزانه سخن از دیکتاتوری و رهبرتراشی و …‌ نمودند.  آثار این حملات بسیار زود خود را آشکار کرد. بلافاصله مایک پنس معاون  پیشین ترامپ در دوره ریاست جمهوری با بازدید از اشرف و سخنان مغرضانه باعث ناراحتی و تاسف بسیاری از مردم شد. گرچه سفرهای هدفمند بولتون و پمپئو و مایک پنس به اردگاه سازمان تروریستی مجاهدین خلق جای واکاوی بسیار دارد اما در وهله نخست دلیل این مسئله را باید در رفتار برخی گروه های اپوزسیون مغرض؛ نفوذی جمهوری اسلامی و سرخورده از آثار انقلاب۵۷ دانست. اگر بلافاصله پس از سخنان شاهزاده رضاپهلوی اتحاد ذیل طرح های پیشنهادی وی شکل می گرفت و جبهه متحدی علیه جمهوری اسلامی گشوده میشد محال بود سیاستمداران کثیف امریکایی مثل مایک پنس؛ بجای دیدار با رهبران اپوزسیون واقعی با فسیل های تروریست مجاهدین دیدار کنند. از نظر من علت العلل سفر مایک پنس به اردوگاه اشرف را باید در رفتار انسان های کینه توزی چون علی افشاری و علی جوانمردی جستجو کرد. امثال این فعالان باصطلاح سیاسی بجای درک واقعیت یعنی درد و رنج مردم به دنبال سهم خواهی از آینده سیاسی کشور هستند. تکرار مکررات است اگر بگویم ایران با سرعت بسیار باور نکردنی در حال نابودی است. بحران آب و محیط زیست؛ بحران اجتماعی_اخلاقی ؛ بحران آموزشی_فرهنگی؛ بحران اقتصادی و … بزودی چیزی بنام ایران را باقی نخواهد گذاشت که امثال علی جوانمردی، علی افشاری، مهدی خلجی، مهدی جامی و تقی رحمانی، رضاعلیجانی دنبال آرزوهای خود در سپهر سیاسی آن باشند. طرفه آنکه غالب آنها جز تعدادی انگشت شمار در آب و هوای امریکا و اروپا در حال مبارزه سیاسی و پیچیدن نسخه برای مردم  هستند. وقت آن است که  جمهوری خواهان واقعی و مشروطه خواهان علاقمند به دموکراسی با گذر از این خودخواهان سیاسی جبهه ائتلافی برای سرنگونی جمهوری اسلامی تشکیل دهند. نوع حکومت آینده  نیز بارها گفته شده خواه مشروطه و خواه جمهوری تفاوتی برای مردم نخواهد داشت اگر به حقوق عامه و حق شهروندی آنها در کنار آزادی های سیاسی و اجتماعی قانونمدار احترام گذاشته شود. برای آخرین بار از جمهوری خواهان و مشروطه خوان تقاضا  می کنم با اتحاد بر سر حداقل موازین دموکراسی آینده حکومت را به رای مردم بسپارید که وقت بسیار تنگ است. به قول جمشید برزگر جمهوری اسلامی مانند یک انگل در حال مصرف ایران می باشد. منابع طبیعی ایران یا در حال نابودی است و یا بدست جنایتکاران جمهوری اسلامی در حال غارت می باشد. در این بین دعواهای بسیار بچه گانه اپوزسیون تنها بسود این انگل و دشمن بشریت و ایران خواهد بود.

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
2 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها