پشتوانه های قانونی خشونت نیروهای سپاه و بسیج
مقدمه
پذیرش و گسترش خشونت در یک جامعه معلول عوامل متفاوتی است. یکی از این عوامل حمایت بیش از اندازه حکومت سیاسی از نظامی گری و ترویج کمی آن است. تأثیر این عامل در افزایش خشونت در جامعه زمانی بیشتر می شود که حاکمیت سیاسی آن جامعه دارای تفکر ایدئولوژیک و مستبدانه باشد. زیرا این حاکمیتها در تلاشند تا امنیت حکومت مستبد خود را با توسل به نیروهای نظامی و شبه نظامی تضمین کنند. وضع قوانین و مقررات یکی از ابزارهای این گونه حاکمیتها در راستای ترویج نظامی گری مفرط و در پی آن گسترش خشونت است. حکومت جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک حکومت ایدئولوژیک با تأسیس نهادهای نظامی و شبه نظامی همچون سپاه پاسداران و بسیج و حمایت قانونی از آنها در خشونت زایی در جامعه ایران و جهان نقش بسزایی داشته است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج که از زیر مجموعه های سپاه است،سازمانهایی هستند شبه نظامی که وابسته به رژیم ایران بوده و نفوذ بسیاری در عرصه های سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران دارد. در مورد سپاه پاسدارن اسلامی و بسیج، تحقیقات ارزنده ای نا کنون انجام شده است[1] لکن تا کنون مطالعه ای در مورد اینکه سپاه و بسیج با کدام پشتوانه قانونی به ایجاد و ترویج خشونت می پردازند صورت نگرفته است؛ لذا در این یادداشت کوتاه به بررسی قوانین و مقرراتی می پردازیم که راه را برای سپاه پاسداران و بسیج در ایجاد خشونت در داخل و خارج مرزهای ایران باز گذاشته است.
تاریخچه سپاه
هسته اولیه سپاه پاسداران در نخستین روزهای سال 1357 با هدف حفظ انضباط در شهرها و روستاها، جلوگيری از تحريک و توطئه، جلوگيری از خرابکاری در موسسات دولتی و ملی و مراکز عمومی و سفارتخانه ها، جلوگيری از رسوخ عناصرفرصت طلب و ضدانقلابی در داخل صفوف مردم، اجرای دستور دولت موقت و اجرای احکام دادگاه های فوق العاده اسلامی تشکیل شد.[2]
سپس آیت اله خمینی در دوم شهریور سال 1358 طی فرمانی به شورای انقلاب اسلامی رسما تأسیس این نهاد را اعلام کرد.[3] پس از آن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران طی اصل 150[4]، سپاه را به رسمیت شناخت. این نهاد نظامی که تحت نظر رهبری اداره می شود در عرصه های نظامی، اقتصادی[5]، سیاسی و فرهنگی ایران نقش بسیاری داشته است.[6] از ابتدای تأسیس تا سال 1387 تغییرات چندانی در ساختار و فرماندهان سپاه انجام نیافته بود لکن تغییرات گسترده در این نهاد از خرداد سال 1387 آغاز شد. یک ماه بعد تغییرات ساختاری در سپاه انجام گرفت. به عنوان مثال 31 نیروی سپاه استانی تأسیس شد. پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال 88 نیز تغییراتی گسترده با رویکرد امنیتی در سپاه انجام یافت. تشکیل سازمان اطلاعات سپاه از جمله این تغییرات بود.[7]
سپاه پاسداران شامل 5 نیرو می باشد که یکی از مهمترین آنها نیروی قدس است. نیروی قدس یا سپاه قدس، نیروی ویژه ای است که که مسئولیت آن، انجام فعالیتهای نظامی خارج از مرزهای ایران است. این نیرو در جریان جنگ ایران و عراق با هدف آنجام عملیاتهای نظامی در خاک عراق تأسیس شد، لکن عملیاتهای نظامی آن در عمل محدود به عراق نشده بلکه دیگر کشورها نیز در حوزه عملیاتی سپاهیان قرار گرفتند. انجام چند عملیات تروریستی در خارج از ایران و دخالت نظامی آشکار در سوریه از جمله فعالیتهای نیروی قدس بوده است.[8]
تاریخچه بسیج
بسیج در اردیبهشت سال 1359 تحت عنوان بسیج ملی زیر نظر وزارت کشور تشکیل شد.[9] دو ماه بعد شورای انقلاب با تشریح کارکردهای بسیج ملی، این سازمان را تحت نظر رهبر و وابسته به نهاد ریاست جمهوری اعلام کرد.[10] سپس با ادغام برخی دیگر از نیروهای نظامی و شبه نظامی در آن بسیج ملی را گسترش داد.[11] و نهایتا مجلس شورای اسلامی در سال 1359 با تصویب «لایحه قانونی راجع به ادغام سازمان بسیج ملی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»[12]، با توجه به اشتراکات این سازمان با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بسیج ملی را تحت عنوان نیروی مقاومت بسیج با سپاه پاسداران ادغام نمود. هم اکنون بر اساس ماده 3 قانون مقررات استخدامی سپاه،[13] نیروی بسیج به عنوان یکی از زیر مجموعه های سپاه به فعالیت می پردازد.
گسترش حاکمیت خدا
بر اساس ماده یک اساسنامه سپاه پاسداران اسلامی مصوب 1361[14] « سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی است تحت فرماندهی عالی مقام رهبری که هدف آن نگهبانی از انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهایآن و کوشش مستمر در راه تحقق آرمانهای الهی و گسترش حاکمیت قانون خدا طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و تقویت کامل بنیه دفاعی جمهوریاسلامی از طریق همکاری با سایر نیروهای مسلح و آموزش نظامی و سازماندهی نیروهای مردمی میباشد»
همانطور که از متن ماده مشخص است یکی از اهداف سپاه “گسترش حاکمیت خدا” می باشد. با توجه به این که سپاه یک نیروی منسجم مسلح وابسته به حکومت ایران است می توان گفت گسترش حاکمیت خدا می تواند با توسل به نیروی اسلحه باشد. دقت در این هدف ذکر شده در اساسنامه سپاه مسائلی را آشکار می سازد. اولا این که آیا یک نظام سیاسی یا نظامی این حق را دارد که حاکمیت خدا را در جهان گسترش دهد؟ دوما منظور از حاکمیت خدا چیست؟ بر اساس اصلی در حقوق واژه های به کار رفته در قانون می بایست تا قدر ممکن شفاف باشد به طوری که از برداشتها و تفاسیر سلیقه ای از آن واژه جلوگیری شود.حال سوال اینجاست تعریف حاکمیت خدا چیست؟ حاکمیت خدا چگونه جنبه عملی پیدا خواهد کرد؟ با توجه به تفکر ایدئولوژیکی حاکم بر سردمداران سپاه پاسداران و دیگر مقامات سیاسی ایران، آیا خطر تفسیر سلیقه ای و قرائت ناصواب از حاکمیت خدا وجود ندارد؟ به نظر می رسد ذکر این هدف می تواند مبنای مشروعیت بخش به توسعه طلبی نیروهای سپاه در داخل و خارج کشور و اعمال خشونت و ترور به بهانه گسترش حاکمیت خدا قرار گیرد. این استدلال در مورد ماده دوم اساسنامه[15] مذکور نیز صادق است. به این توضیح که یکی از مأموریتهای سپاه پاسداران در این ماده مبارزه با اقدام علیه انقلاب ذکر شده است. مبارزه با اقدام علیه انقلاب که عبارتی تفسیر بردار و مبهم است می تواند به ابزاری جهت اعمال خشونت علیه منتقدین یا مخالفین حاکمیت سیاسی ایران تبدیل شود.
همچنین ورود نظامیان سپاهی به عرصه های سیاسی به بهانه حفظ انقلاب و حاکمیت، خود ذاتا موجب تولید خشونت در لایه های سیاسی نظامی در جامعه می شود. همان چیزی که اکنون در ایران شاهد آن هستیم. در مورد اخیر قابل ذکر است ماده 47 اساسنامه سپاه[16] ورود سپاه پاسداران را به عرصه های سیاسی ممنوع کرده است لکن این ماده همواره به بهانه های مختلف توسط سپاهیان نادیده گرفته می شود.
در مورد نیروی مقاومت بسیج نیز قوانین ایران بستر مناسبی را برای خشونت طلبی نیرو های بسیج آماده کرده اند. ماده اول «لایحه قانونی تشکیل سازمان بسیج ملی»[17] مصوب 1359 مبنای تشکیل بسیج را دفاع و جهاد علیه تجاوزکاران و موانع راه خدا تا تحقق کامل نظام اسلامی ذکر کرده است. این ماده که با الهام از آموزه های فقه شیعی مبنی بر جهاد علیه کفار تنظیم شده است، خود باعث ایجاد خشونتهای ایدئولوژیک می گردد. جهاد برای تحقق کامل نظام اسلامی مجوزی است برای ترویج ترور و خشونت به بهانه ایجاد حاکمیت اسلامی در جهان. ماده 159 قانون برنامه سوم توسعه[18] نیز با موظف نمودن نیروی مقاومت بسیج به ترویج فرهنگ جهاد و شهادت، نمونه دیگری از حمایت قانونی از توسعه خشونت در حقوق ایران است.
عضویت افراد غیر ایرانی و خشونتهای برون مرزی
با توجه به اینکه اصل 145 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران[19] عضویت افراد غیر ایرانی را صرفا در ارتش و نیروی انتظامی منع کرده است و در قوانین دیگر نیز منعی برای جذب افراد غیر ایرانی در سپاه و بسیج وجود ندارد، لذا نیروی سپاه پاسداران همواره برای انجام عملیاتهای خشونت آمیز برون مرزی نیروهای خارجی را به کار گرفته است که این امر بر خلاف اصول حقوقی است. از طرف دیگر ذکر اهدافی برای سپاه و بسیج که در مبحث قبلی ذکر شد می تواند با تفسیر نادرست، مبنایی حقوقی برای توجیه به کار گیری افراد غیر ایرانی در سپاه و بسیج و ایجاد خشونتهای برون مرزی تلقی شود. البته قابل ذکر است این اصل قانون اساسی و ذکر اهدافی همچون «گسترش حاکمیت خدا» نمی تواند توجیهی موجه برای استخدام افراد غیر ایرانی در سپاه و در پی آن ایجاد خشونت و ترور در خارج از مرزهای ایران باشد. زیرا هیچ قانونی سپاه را موظف به انجام عملیاتهایی در خارج از مرزهای ایران ننموده است بنابراین اقدامات خشونت آمیز سپاه در خارج از مرزهای ایران مبنایی حقوقی نداشته و به صورت خودسرانه انجام می گیرد.[20]انفجار مرکز همیاری یهودیان(آمیا) در آرژانتین توسط نیروهای حزب الله لبنان، که وابسته به سپاه پاسداران ایران می باشند، در سال 1994، و آشکار شدن نقش سپاه پاسداران در آن[21]، انفجار مقر تفنگداران آمریکایی و فرانسوی در بیروت در سال 1983 توسط نیروهای حزب الله وابسته به سپاه[22]، انفجار در برجهای خوبر و در پایگاه نیروهای آمریکایی در شهر دهران عربستان در سال 1996 توسط نیروی قدس سپاه[23]، حمله به سفارت اسرائیل در هند توسط نیروهای وابسته به سپاه پاسداران در سال 2012[24]، استخدام شیعیان عراقی و استفاده از آنها در انجام عملیاتهای تروریستی[25]، شرکت در جنگ داخلی سوریه و حمایت نظامی از حکومت سوریه برای سرکوب مخالفان[26] از نمونه های به کارگیری نیروهای غیر ایرانی توسط سپاه در ایجاد خشونت در جهان می باشند.
سرکوب جنبشهای اجتماعی
نیروهای سپاه و بسیج بعضا با توسل به قوانین و مقرراتی که دخالت آنها را سرکوب اعتراضات مردمی مجاز می داند[27]، و بعضا با خودسری و تفاسیر نادرست از قوانین، همواره نقش مهمی را در سرکوب جنبشهای مردمی در ایران داشته اند. قوانین ایران با تصویب مقرراتی که به سپاه و بسیج اجازه می دهد در مبارزه با تهدید های خارجی و داخلی و سرکوب اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی به بهانه گسترش حاکمیت خدا و تحقق نظام کامل اسلامی، راه را برای استفاده از خشونت در سرکوب جنبشهای اجتماعی باز گذاشته است. حمله به دانشگاه تهران و تبریز در سال 1378 [28] و سرکوب جنبش دانشجویی و اعتراضات مردمی پس از آن، توسط نیروهای سپاهی و بسیجی انجام گرفت.[29] همچنین در سال 1388 سپاه و بسیج نقشی کلیدی در سرکوب معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران و کشتار آنان داشت.[30] سرکوب اعتراضات آذربایجانیها در اعتراض به وضعیت دریاچه اورمیه[31] توسط نیروهای سپاه و بسیج نمونه دیگری از نقش این نیروها در سرکوب جنبشهای اجتماعی است.
تجسس و بازرسی
گشت زنی تیروهای بسیج و سپاه پاسداران در خیابانها و اقدام به تجسس و بازرسی افراد نمونه دیگری از ترویج خشونت و نا امنی در جامعه است. این نیروها که به بهانه حفظ امنیت در خیابانها پرسه زده و در زندگی روزمره شهروندان دخالت می کنند، بدون شک موجب سلب آسایش و امنیت افراد جامعه شده و منجر به نقض حقوق شهروندی می شود. دخالت در پوشش شهروندان یا تجسس بی مورد اتوموبیل ها و بازرسیهای بدنی، نمونه ای از ورود به حریم خصوصی مردم و نقض حقوق شهروندی توسط سپاه و بسیج است. بدیهی است قانونگذار ایران از یک طرف با اعطاء رسالت مقابله با تهدیدات ذاخلی و خارجی و جهاد در راه خدا[32] برای نیرو های بسیج و همچنین تصویب مقرراتی از جمله قانون حمایت قضایی از بسیج[33]که به نیروهای سپاه و بسیج به صورت محدود اجازه می دهد که در برخورد با جرایم دخالت کند، و مسئولان قضایی از طرف دیگر با عدم ممانعت از اعمال فراتر از قانون این نیروها، در ایجاد ناامنی در جامعه شریک می باشند.
انجام کارهای اطلاعاتی
انجام کارهای اطلاعاتی توسط سپاه و بسیج از مواردی است که حریم خصوصی افراد جامعه را به خطر انداخته و موجب سلب امنیت روانی در جامعه می شود. بر اساس ماده 8 اساسنامه سپاه پاسداران اسلامی[34]، یکی از وظایف سپاه همکاری با ارگانهای اطلاعاتی کشور است. گرچه بر اساس ظاهرماده مزبور سپاه نمی تواند مستقلا به کارهای اطلاعاتی بپردازد لکن در عمل شاهد کارهای وسیع اطلاعاتی بسیج و سپاه می باشیم.[35] [36]
ترویج خشونت بین کودکان
مسئله دیگری که می توان بدان اشاره نمود ترویج و نهادینه کردن خشونت بین کودکان است. عدم ممانعت قانونگذار ایران از به کار گرفتن افراد زیر 18 سال در نیروهای سپاه و بسیج و صدور مجوز قانونی از طریق تصویب مقرراتی همچون قانون تشکیل و توسعه بسیج دانش آموزی[37] مصوب 1375، برای تسهیل ورود کودکان به سپاه و بسیج باعث شده است نظامیان سپاهی به فکر جذب کودکان در سپاه پاسداران بیفتند. این نیروها از راههای مختلف از جمله احداث پایگاههای بسیج در مدارس و محله ها کودکان را وارد سازمان خود می کنند. از طرف دیگر مقررات بسیاری در حقوق ایران امتیازات خاصی به اعضای سپاه و بسیج اعطا نموده است. ماده 196 قانون برنامه پنجم توسعه[38] از جمله این گونه مقررات است. این امتیازات که شامل کمکهای مالی، اولویت در استخدام ادارات دولتی، کسر یا معافیت از خدمت سربازی و … است، موجب تمایل هر چند ظاهری نوجوانان و جوانان به نهاد مسلح سپاه و بسیج می شود. چنانچه توجه داشته باشیم این نهادها در برنامه های خود با مجوز قانونی[39] رفتارهای مسلحانه را می گنجانند، بدیهی است جذب افراد زیر 18 سال در این نهادها که بر اساس ماده 19 کنوانسیون حقوق کودک[40] ممنوع است، خشونت گرایی را در کودکان نهادینه می کند[41]. تبلیغ فرهنگ جهاد و شهادت از طرف این نهادها با پشتوانه قانونی[42] و رسانه های حکومتی در جامعه و پروژه هایی همچون راهیان نور[43] موارد دیگری است که از طرفی نوعی خشونت علیه کودکان محسوب می شود و از طرف دیگر کودکان را به خشونت گرایی ترغیب می نماید. اعزام افراد زیر 18 سال به جنگ ایران و عراق که موجب کشته شدن، اسیر شدن، معلول و ناپدید شدن بسیاری از کودکان گردید[44]، نمونه ای از خشونت علیه کودکان در ایران محسوب می شود. کشته شدن محمد حسین فهمیده دانش آموز 13 ساله در جنگ ایران و عراق از مثال بارز شرکت دادن کودکان در جنگ است. همچنین شرکت دادن نیروهای بسیجی دانش آموز در سرکوب اعتراضات مردمی، از جمله اعتراضات سال 88 در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، مثالی از ترویج و نهادینه کردن خشونت بین افراد کم سن و سال است.[45]
به عنوان نتیجه گیری قابل ذکر است گرچه نیروهای سپاه و بسیج در عمل افرادی قانونگرا نبوده و بسیاری از رفتارهای خود را به صورت خود سرانه انجام می دهند، اما بدون شک حقوق ایران با تصویب قوانین و مقرراتی نادرست، راه را برای سوء استفاده این نیروها از قدرت خود باز گذاشته و به رفتارهای نیروهای سپاه و بسیج در ایجاد ترور و خشونت و ناامنی در داخل و خارج مرزهای ایران مشروعیت بخشیده است. علاوه بر آن برخی رفتارهای فراقانونی حاکمان سیاسی رژیم، اجازه اعمال فراقانونی را به نیروهای سپاه و بسیج می دهد.
موسی برزین خلیفه لو Jan 2014
منبع: گزارش حقوق بشر در ایران
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید