وقتی میگوییم ترمیناتور ۵۷T، منظورمان امثال نگهدارها و مثلث بیق است نه نسلی که تظاهرات کرد و چهارتاشعار داد!

این روزها هر جمله ای که در آن واژه 57 T به کار رفته باشد، حساسیت برانگیز شده است. بدون شک وقتی نسل بعد از انقلاب از واژه ۵۷ تی که بار منفی بسیاری دارد، استفاده میکند؛ منظورشان مردم عادی که در سال ۵۷ تظاهرات کردند و خیال میکردند شاه یک آدمخوار و خون آشام بی رحم است، نیست.

شما فرض کنید ترمیناتورهای ۵۷ تی ( اوباش حزب توده و فواحش سیاسی چو فرخ نگهدارها و ملیحه محمدی ها و رجوی ها) با پخش کردن شایعاتی چون زندانی کردن ۵۰۰ هزار نفر توسط ساواک شاه و یا کشتارهای چند ده هزار نفری شاه و نمیدانم قتل تختی و بهرنگی و فروغ و چند گونی ناخن کشیده شده و انواع و اقسام شایعاتی چو تجاوز بر روی پنکه برقی و خرس انداختن به دختران و …باعث شدند ملت بر علیه تصویری که از شاه در ذهن داشتند_ فارغ از درست و غلط بودنش_ قیام کنند.

درود بر تک تک آن جوانان و زنان و مردانی که بر علیه آن تصویر دروغین قیام کردند و چنان حکمران جنایتکاری را از تخت به زیر کشیدند! به هیچ عنوان منظور نسل بعد از انقلاب از واژه ۵۷ تی آن مردان و زنان ساده دل و پاک و اکثرا مذهبی نیست، مشکل دقیقا ترمیناتورهای ۵۷ T است که با پخش کردن شایعات و راست و دروغ را قاطی کردن و یک کلاغ چهل کلاغ کردن های سیاسی، باعث شدند مردم اشتباه کنند و شوربختانه امروز هم همچنان بر همان خط حرکت میکنند.

وقتی ما از واژه ۵۷ تی استفاده میکنیم دقیقا منظورمان کسانی است که همچنان به فاجعه ۵۷ افتخار میکنند. اکثرا در پیدا و پنهان با استمرار طلبان لاس میزنند و تا دیروز در تمام انتصابات رژیم شرکت میکردند و علنا مشغول حمایت از اوباش سپاه پاسداران هستند.

وقتی ما از ۵۷ تی سخن میگوییم، دقیقا منظورمان امثال مریم رجوی و مسعود مرده یا زنده است که در ظاهر مرگ بر جمهوری اسلامی میگویند، اما همزیستی انگلی غیر مسالمت آمیز در انتهای روده های نظام دارند و رفتن و مرگ نظام، پایان اینها هم خواهد بود. جنس مخالفت های مجاهدین مخ لص با جمهوری اسلامی دقیقا از جنس دشمنی های رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی با اسراییل است که در ظاهر شعار میدهد و روی موشک هایش نابود باد اسراییل مینویسد، اما خروجی اش میشود عجله اعراب برای پیوستن به پیمان ابراهیم و صلح با اسراییل!

وقتی ما از ترمیناتورهای ۵۷ تی صحبت میکنیم منظورمان کسانی است که هیچ مخالفت تاثیرگذاری بر علیه جمهوری اسلامی نداشته اند و سالهاست پشت نام مصدق پنهان شده اند اما تا بحث پهلوی ها باشد، فیل بشارت نویسشان یاد هندوستان میکند!

وقتی از اوباش ۵۷ تی میگوییم منظورمان آنهایی است که زیر درخت سیب خمینی را گاندی کردند و حرف در دهانش گذاشتند، گر نه چه کسی به خودش اجازه میدهد به کسانی چو آقایان ابوالفضل محققی و یا جناب مسعود نقره کار و دیگرانی که اکنون در صف اول مبارزه با جمهوری اسلامی و گذشته پراشتباه خویش هستند، توهین کند؟

آری، لازم است در مورد این واژه ۵۷ تی بیشتر بنویسیم تا خدای ناکرده برای آن جوانان مو هیپی و پازلفی و دمپاگشاد پوش و خواهران ماکسی و مینی پوش سوءتفاهمی پیش نیاید.

امروز دو‌ جمهوری اسلامی وجود دارد. یکی جمهوری اسلامی صاحب قدرت، و دیگری جمهوری اسلامی که نقاب اپوزیسیون زده است اما تمام اهدافش در خدمت پایداری نظام حاکم است. چهره های شاخص این جمهوری اسلامی، فرخ نگهدارها و نسرین بصیری ها هستند که براستی لقب «فاحشه سیاسی» برای این ها کم است.

اینهایی که کثیف ترین و ابلهانه ترین انقلاب تاریخ بشریت را رقم زدند و وقتی فهمیدند چه کرده اند و خمینی، شاه نیست؛ فلنگ را بستند اما همچنان با «رای» دادن به بد و بدتر و حمایت پیدا و پنهان از سپاه تروریست های رژیم، بر سر پیمان خویش با خمینی و انقلاب کثیفش مانده اند.

این بوزینگانی که دیروز و امروز در صف های سفارت می بینید، همانها هستند که نسل بعد از انقلاب را در باتلاق جمهوری اسلامی گرفتار کردند و خود آسوده خاطر، با نظام جمهوری اسلامی لاس عشق میزنند.

سقوط جمهوری اسلامی از ساقط کردن جمهوری اسلامی پنهان مقیم خارج از کشور میگذرد؛ یعنی دقیقا نایاک و لابی کارها و پااندازهایی چو این ترمیناتوره ۵۷ تی، نسرین بصیری! یعنی دقیقا ایران اینتر نشنال، یعنی دقیقا آن چهار حزب کذایی که خمینی را بر گرده های ملت سوار کردند. یعنی دقیقا مجاهدین خلق که با پول های باباصدام مشغول مصادره خون جوانان میهن پرستی چو مجید رضا رهنورد هستند. یعنی دقیقا آن فسیل هایی که میخواستند از حدیث نجفی، دختر ایران، شهید برای قوم گرایان و تجزیه طلبان عقب مانده درست کنند…

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
مشترک شوید
پیام رسانی در صورت
guest

2 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها
2
0
اگر مایلید نظر بدهیدx