واقعهی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی یک انقلاب بود و یا یک شورش؟
انقلاب به معنای زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن بوده و در نگاه جامعه شناسان ـ هر گونه جنبش اجتماعی مردمی که به فرایندهای عمده ـ اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بینجامَد، انقلاب نامیده میشود.
شورش به معنای به هیجان آمدن، آشفتن و پریشان کردن است، در اصطلاح ـ اقدام همراه با خشونتِ دستهای از افراد که در مقابله با نظام حاکم بر هر مجموعهای ـ اتفاق افتاده و همواره بینظمی و نا اَمنی با خود به همراه دارد.
بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی ـ کشور فقیر شده و جامعه ی ایران به شدت از هم گسیخته و نظامِ ضحاکی اسلامی فعلی با زور و چماق ( کنترلِ شدید تر و سرکوبهای خَشن تر) حکومت میکند، جمهوری فاشیستی اسلامی ـ از روی تجربهی واقعهی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی ـ هر حرکت مردمی را تا به حال با شدت و حدت کوبیدند.
خساراتِ واقعهی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی بسیار زیاد است؛ کشتارِ یهودیان، بهاییان، مسیحیان، اهل سنت و شیعیانِ مخالف، فعالان سیاسی و اهل فرهنگ ـ در داخل و یا در خارج از کشور، شکنجهی افراد در زندانها و خروج از کشور به دلایل سیاسی و مذهبی و عقیدتی.
وضعیت اقتصادی و معیشت مردمِ ایران در حالِ حاضر افتضاح است، به عنوانِ مثال ترکیه و کره جنوبی در سال ۵۷ ـ در شرایطی نزدیک به ایران قرار داشته و امروز فاصلهی زیادی با ایران دارند.
بررسی شرایط امروز در مقایسه با ادعاهایی که رهبران واقعهی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی عرضه می کردند؛ مثل تامین رفاه، استقلال و آزادی توسط رژیم انقلابی، بعد از چهار دهه ـ هنوز ۳۰٪ مدارس موجود آموزش و پرورش، خشتی و گِلی و کپری است، ایران عملاً و بیش از همیشه ـ به روسیه و چین در واردات نظامی و غیر نظامی وابسته است.
آزادیهای اجتماعی، آزادی مذهب، آزادیهای فرهنگی و سیاسی دیگر در ایرانِ امروزی وجود ندارند.
در نتیجه:
یک انقلاب ـ نتیجهی مثبت به همراه داشته ـ آسایش، آرامش، امنیت، فرهنگِ بی نقص، هنرهای زیبا، پیشرفتِ علمی، اقتصادِ خوب، اجتماعِ شاد، مردمِ خشونتپرهیز، وطن دوستی، سیاستِ بدون فساد به اَرمغان میآورد.
اما نتیجهی یک شورش مساوی است با؛ سیاسَتمدارانِ بی عرضه، پدرسوختگی، دزدی، هیزی، پسرفتِ علمی، بی فرهنگی، اجتماعِ خشونتآمیز، خیانت، وطن فروشی، مهاجرت، فساد، اختلاس، جنگ، نابودی، خرافات گرایی، مُرده پرستی، فحشا، بچه بازی، قتل، نا اَمنی برای زنان، نبودِ الگویی برای جامعهی امروزِ ایرانی، بی ثباتی و فقدانِ برنامهریزی، مردمان و مسئولانِ قانون گریز، منفعت طلبی و پول پرستی، بیکاری، بیتفاوتی اجتماعی، تخریب تنوع زیستی، تملق و چاپلوسی، ورزشِ شکست خورده و دوپینگی.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید