من شاه میخوام

نه هر شاهی بلکه من پادشاهان شایسته خاندان ایرانساز پهلوی را می خواهم.
رضاشاه کبیر، محمد رضاشاه فقید و شاهزاده رضا پهلوی. رضاشاه دوم، تنها وارث بر حق و قانونی ۲۵۰۰ سال دولت پادشاهی در کشور کهن ایران بر اساس قانون مشروطه خودمان و نه قوانین بیگانه شریعت اسلامی شما.
همه سربلندی و قدرتی که ایران در سایه درایت و هوشمندی پادشاهان خاندان پهلوی از آن بهره مند شد، جمهوری اسلامی چهل و یک سال سعی کرد با هزار ترفند و حقه بازی آنرا تحریف کرده و قرائتی سراپا دروغ ساخته به خورد مردم بدهد که نه تنها هیچ تاثیری بر ایشان نگذاشت که باعث هر چه بیشتر شاهدوستی مردم ایران شد.
تا کی دست و پا می زنید، بودجه صرف می کنید، رسانه درست می کنید، فعال سیاسی رانت خور درست می کنید، آدم تربیت می کنید، اپوزیسیون فیک می سازید، بعد در نقش یک ناجی او را با یک پرونده سیاسی به خارج از کشور اعزام می کنید و توجیه شده و حمایت شده در رسانه های مورد نظر به کار می گمارید؟..
چه تلاش مذبوحانه ای می کنید.
ما شاه می خواهیم. حتی اگر مردم و تلاشگران پادشاهی راهی به تریبون های رسانه ای شما نداشته باشند در اصل ماجرا تاثیری نمی گذارد. نیروی ما خیلی بیشتر از نیروهای قلم به مزد و گوش به فرمان شماست چرا که عشق آنرا می راند نه اتحاد کثیف متعفن شما.
همین که میلیون ها دلار خرج رسانه ها و تحلیل گران می کنید که پادشاهی را از سکه بیاندازید یعنی که خود واقفید مردم بازگشت پادشاهی را از دل و جان می خواهند.
اگر اندازه یک جوجه شجاعت دارید کافی است یک روز دست از اسلحه بردارید، کفتارهای لباس شخصی را ببندید تا مردم بدون ترس از کشته شدن به خیابان ها بیایند آنوقت می بینید صدای جاوید شاه آنان، همه شما کارگزاران جمهوری ننگین اسلامی را در داخل و خارج از کشور، از جا در می آورد.
شاهدوستی در دل یکایک مردمان این سرزمین کهن عاشقانه می جوشد. شما به درستی ترسیده اید.
اگر صدای نفرت مردم نسبت به خود را نمی شنوید که برای نجات از دست جمهوری نیرنگ و ریا، ناجی ایران یعنی رضاشاه دوم را به یاری می طلبند، کر نیستید بلکه گوشهای خودتان را از ترس گرفته اید. کور نیستید که چشمی برای دیدن ایران و ایرانی ندارید.
برخلاف شما دغلکاران تاریخ، پادشاهی خواهان نه پولی خرج می کنند و نه رسانه ای دارند اما قدرت آنها در گرو عشق به پادشاهی در دل ایرانیان است که در هر شهر و روستا در زندگی روزمره، شبانه روز به خاک محمدرضاشاه فقید درود می فرستند و نور به قبرش گویان، طلب بخشش و گذشت می کنند.
ایمان و انصاف و عدل و داد که ندارید. همچون هر ترسویی فقط به پشت گرمی اسلحه، نشسته اید پشت تیربارهایتان و حکومت می کنید.
بازداشت کنید، بکشید، این مهر را پایانی نیست.
نه دین و نه مذهب، نه ارعاب و نه اسلحه نخواهد توانست این عشق را خاموش کند.
این چهره های سیاسی مهوع و نفرت انگیز که با رایزنی با شما بدون انقطاع صبح تا شب در رسانه ها تحلیل می کنند نشانه وحشت شما از سرنگونی است.
بازی تمام است آقایان شما در حال جان کندن هستید.
چهل و یک سال پیش یک زن بی ادعای ایرانی با چشمانی اشکبار و صدایی لرزان شجاعانه در مقابل این تحجر سازمان یافته ایستاد و فریاد کشید «من شاه میخوام.»
زنی از میان توده مردم که نه مدرکی را یدک می کشید و نه ادعایی می کرد اما شعورش بیشتر بود از هر تحصیلکرده و فرنگ رفته و جایزه صلح نوبل گرفته و روزنامه نگار خود برتر بین..
زنی شبیه اکثریت قریب به قاطع ایرانی. زنی که نشان داد هوش سیاسی داشتن به این نیست که در تریبون های تصویری، پشت به کتابخانه صد من یک غاز خود بنشینی و چهل و یک سال فقط بحث و تحلیل بی رمق کنی تا توجیهی برای ننگ انقلاب ضد ایرانی که خود کرده ای، باشد.
همه ما شاهدیم که توده تحصیلکرده و فرنگ رفته و مثلا روشنفکر، با هزاران ادعا حتی سر سوزنی به حرفهای این زن که فریاد می کشید «این عمامه ای ها مارو بیچاره می کنن.. من شاه می خوام» توجهی نکرد و با دیدی تحقیرآمیز به او نگریست .. رای او و میلیونها تن چون او را را نادیده گرفت و.. قم پوزیسیونی که هنوز از رو نرفته و هر شب دموقراضی چندش آورش را بلغور می کند.
میلیون ها دلی که با خروج شاه از ایران شکست، هزاران آرزویی که دفن شد، تمام روزگار رعب و وحشت و جنایت نتوانست و نمی تواند عشقی که ایرانیان به شاهان پهلوی دارند را از دل براند.
میراث پهلوی تنها زیرساخت های مدرن و زیر و رو کردن یک کشور عقب مانده به یک کشور مدرن نیست. میراث پهلوی عشق به میهن است که خاموش نمی شود. عشقی که سینه به سینه نقل می شود و هر بار با شدتی بیشتر می جوشد و بار می دهد.
من هم مثل میلیونها ایرانی بی مدعای دیگر، شاه میخوام. به همین سادگی.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید