مشکل حل ناشدنی سلطنت طلبان
بقای رژیم اسلامی سالها پس از انقضای ناریخ مصرف آن نتیجه ناتوانی شرم آور ما در ایجاد یک جبهه متحد علیه رژیم است. گسترده ترین جبهه مخالفین رژیم را سلطنت طلبان تشکیل میدهند که خواهان بازگشت نهاد سلطنت هستند. نهادی که در سالهای اخیر به دلیل رفتار و سخنان آزادمنشانه شاهزاده و آگاهی بهتر از اصلاحات و تلاشهای پادشاهان پهلوی محبوبیت بیشتری یافته.
این گروه که ناخواسته نقش بارزی در جلوگیری از ایجاد یک جبهه متحد علیه رژیم داشته گرفتار مشکلی لاینحل شده است. یا بهتر است بگوئیم بخشی از آن دچار این مشکل شده است. اینها میخواهند که شاهزاده رخت جنگ پوشیده و آنها را رهبری نموده و پادشاهی را که حق او بوده بازستاند و بر تخت سلطنت بنشیند. از سوی دیگر شاهزاده که چون بسیاری از ما قسمت اعظم عمرش را در خارج از ایران زندگی کرده و به خوبی به ضعفهای سیستم سلطنت سنتی و ناکارآمدی آن در دنیای مدرن واقف است خواهان بازگشت پادشاهی به ایران در پوسته یک سیستم دموکراتیک است. سیستمی مانند کشورهای اروپائی که پادشاهی ها در آنها نهادهایی فرهنگی و تاریخی هستند که از اعتماد مردم بهره میبرند و به موقع نظرات خویش را در مورد تصمیمهای کلی در مورد کشور بیان میکنند اما مدیریت و تصمیم نهائی در دست پارلمان است. من به عنوان یک خواستار پادشاهی پارلمانی از نظر شاهزاده در این مورد پیروی میکنم هر چند که مشکلات مجلس در ایران را نیز از نظر دور نمیدارم.
شاهزاده یر این اساس میگوید من تصمیم ندارم که نقش یک رهبر مقتدر را در اینجا بازی کنم و شما باید مانند یک ملت عمل کرده و نهادهای لازم را ایجاد نموده و رژیم را بزیر بکشید و من تنها راهنما و عاملی برای اتحاد خواهم بود و پس از براندازی مردم نوع حکومت را انتخاب خواهند کرد. مشکل آن دسته از سلطنت طلبان که بدون تعارف میخواهند خواست خود را به بقیه دیکته کنند این است که این نظر را برنمیتابند و یا از درک آن عاجزند. هر نهاد دیگری که بوجود آید و خواستش بازگشت پادشاهی نباشد و یا حتی خواستار پادشاهی باشد اما اندک زاویه ای با شاهزاده داشته باشد مورد حمله اینها قرار میگیرد. هر فردی که مورد توجه قرار بگیرد میخواهد نسرین ستوده باشد یا شیرین عبادی، مسیح علینژاد یا شریعتمداری، یا هر کس دیگر، به تصور اینها میخواهد رئیس جمهور شود و باید او را کوبید. من هم انتقادهای خود را به خیلی ها از جمله شریعتمداری و عبادی دارم اما آنها را در جبهه ما میبینم و از تخریب و تضعیف آنها خودداری میکنم.
سلطنت طلبان که تنها یک انتخاب دارند و آن شاهزاده ای است که طرفدار انتخابات آزاد و حتی تشکیل جمهوری در ایران به جای پادشاهی در صورت خواست مردم است خود را گرفتار مارپیچی عبور ناکردنی یافته و بقیه مخالفین را هم به تسلسل پایان ناپذیر در این مارپیچ واداشته اند. گاه از شاهزاده دلخور میشوند که چرا رهبری نمیکنی و فرمان بده تا ما اجرا کنیم و حال آن که از همان الف اول انتخابات، سخن شاهزاده را نپذیرفته اند.
طلحک را پرسیدند کلنگ چگونه کباب کنند؟ گفت تو اول بگیر. امیدوارم که این اختلافات روزی پایان پذیرد و همه مخالفین دریابند که اول باید کلنگ را بگیریم و بعد سر کباب کردنش به یک توافقی خواهیم رسید.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید