مشکل اساسی مخالفین این است؛ فقدان تشکیلات سازمانی

ارغوان عزیز در مطلبی از نگاه یک نویسنده ناشناس نوشته ای با عنوان کودک انقلابی و مغزی که ضحاک نخورد! را بازگو کرده و نویسنده به نقد اپوزسیون و فقدان برنامه ریزی آن ها پرداخته است.

پاراگراف مهمی که در متن بسیار برجسته می باشد، این است:

ای کاش حبه جای این همه کانال های تلویزیونی بی خاصیت و‌ تارنماهای بی اثر و سازمان های عجیب و غریب، عده ای از اساتید ایرانی می آمدند سامانه ای را برای آموزش درست کودکان ایرانی طراحی میکردند تا کودک ایرانی از همان آغاز دچار از خودبیگانگی نباشد.

خوب به همین چند خط چند ایراد وارد است اما نویسنده به نکته مهمی اشاره کرده، یعنی پیشنهاد عالی است اما وسیله برای رسیدن به هدف به گمانم تا حدی دارای اشکال می باشد.

اپوزسیون فعال جمهوری اسلامی، عبارت است از داخل کشور و خارج نشین. چه بپذیریم و چه نپذیریم اپوزسیون داخلی به مراتب آگاه تر از بخش خارج نشین است.هرچقدر فعالان اپوزسیون خارجی فاصله زمانی بیشتری از ترک ایران داشته باشند، آگاهی آنها نسبت به اوضاع و احوال ایران کمتر است. من به عینه این نکات را از صحبت تک تک آن ها متوجه می شوم. متاسفانه آنها درک درستی از وضعیت فعلی ندارند، اغلب خرده می گیرند که چگونه مردم این همه خفت و خواری را تحمل می کنند و هیچ حرکت مثبتی انجام نمی دهند. وقتی اپوزسیون از اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم دور باشد هیچگاه نمی تواند نسخه کاملی برای آن ها بپیچد. مردم ایران اکنون درگیر شرایط وخیم و فلاکت بار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند. غالب خانواده ها دارای مشکلات و ناهنجاری های روحی و روانی اند. از تهیه غذا، مسکن، پوشاک، بهداشت و درمان، تحصیل اعضای خانواده و ….. دارای مشکلات بسیار هستند. سیستم در همه بخش ها معیوب و اغلب افراد باید به تنهایی مشکلات عدیده خود را حل و فصل کنند. به عنوان مثال، شب گذشته در بخش ۶۰ دقیقه بی بی سی گزارشی از بخش اورین از توابع شهرستان نسیم شهر در حومه تهران پخش شد که چکیده ای از درد و رنج مردم را نمایان می کرد. در این بخش به دلیل فقر مطلق حتی یک قصابی وجودنداشت.

الغرض، منظورم این است مردم بطور هدفمند درگیر مشکلات مختلفی هستند، و به دلیل تخریب فرهنگ نوع دوستی مردم در دو دهه اخیر ناگزیر اغلب صرفا به دنبال حل مشکلات عدیده خود هستند. به عنوان نمونه آیا می دانید در اغلب سازمان های دولتی کارمندان تا بعضا ۴ ساعت اضافه کار می مانند در حالی که کار خاصی ندارند. هیچ می دانید هزینه حضور کارمندان برای آن سازمان باعث هزینه های مازادی چون آب و برق و …. می شود. بنابر این دلیل پرداخت این هزینه ها و دستمزد برای اضافه کار برای چیست؟ آیا این اضافه کار برای هیچ را نمی توان به حقوق آن ها اضافه کرد تا کارمندان به عوض اتلاف وقت ، زمان را صرف خود یا خانواده شان کنند. پاسخ این است که سیستم فاسد در اتاق فکر طوری برنامه ریزی کرده که کارمند و کارگر از بامداد تا شامگاه درگیر حل معادلات زندگی خود بوده و وقت اضافه برای فکر کردن به سایر مسایل را نداشته باشد.

این که نویسنده پیشنهاد داده بجای شبکه ها و سازمان های مختلف، وقت صرف آموزش کودکان کننند، پیشنهاد خوبی است اما باید دانست بسیاری از این سازمان ها و کانال ها برنامه ریزی خود رژیم برای به هرز بردن انرژی مخالفین می باشند. اما مشکل وجود این همه شبکه و سازمان نیست. مطمئن باشید سازمان هایی که هوادارش صرفا همان موسسش باشد، نزد مردم نیز مقبولیت چندانی ندارد. کانال های پر مخاطب و سازمان های مورد قبول عامه تا حد بسیار مشخصند. مهم ترین نکته و ضعف ما فقدان تشکیلات سازمانی است.

اکنون غیر از سازمان مجاهدین که دارای تشکیلات هدفمند می باشد سایر گروه ها بنابر مشاهدات فاقد رهبری و سازماندهی مناسب می باشند. در صورت وجود تشکیلات سازمانی ، بخشی از تشکیلات نیز می توانست صرف آموزش کودکان، نوجوانان و جوانان میهن شود.

آموزش کودکان نیز در حال حاضر به تنهایی با گفتار و پند و اندرز شکل نمی گیرد، وجود شبکه های مختلف ماهواره ای ویژه کودکان، بازی های رایانه ای و… کودکان امروز را با دیروز متفاوت کرده است باید برای آموزش با ایده های خلاقانه از همان ابزارهای مورد علاقه کودکان استفاده کرد. این کارهم در صورت وجود تشکیلات سازمانی درست قابل حل می باشد.

تشکیلات سازمانی باید برای تک تک لحظات و امور برنامه داشته باشد. اکنون ۴ دهه از انقلاب گذشته و اگر جمعیت را ۴ نسل فرض کنیم نویسنده مطلب فوق بدرستی ذکر کرده که در تربیت نسل ها غفلت کرده ایم.

وجود تشکیلات سازمانی موجب می شود برنامه های تلوزیونی هدفمند شده، از اعتصابات و اعتراضات و هدایت آن ها جهت براندازی بدرستی استفاده کرد. برنامه های اپوزسیون را جهت فلج کردن سیستم و همبستگی مردمی به درستی پیش برد. فقدان تشکیلات سازمانی باعث هدررفت نیروهای انسانی، زمان و انرژی مخالفین می شود. خرده ای هم نویسنده از برنامه ققنوس گرفته دارای ایراد است. یکی دیگر از وظیفه تشکیلات برنامه ریزی برای دوره گذار است. از نظر من ققنوس و برنامه مشابه آن در تشکیلات باید وجود داشته باشد وگرنه مخالفین در صورت موفقیت در براندازی مواجهه با انبوهی از بحران هایی هستند که رژیم جمهوری‌اسلامی بجا گذاشته و

کشور و دولت گذار را با چالش های جدی مواجه خواهد ساخت. فراموش نکنید علیرغم وجود زیر ساخت های مناسب و برنامه های کلان اقتصادی دوره پهلوی ، انقلابیون ۵۷ تی به دلیل کوته فکری و نداشتن الگو و برنامه و نیز اخراج و اعدام و بازنشستگی خیل عظیم خبرگان در سازمان های دولتی با آشفتگی بسیار در اداره کشور موجب نابسامانی های کنونی شدند.

در صورت وجود تشکیلات سازمانی، بخشی از کار صرف مبارزه منطقی با ماله کشان رژیم در رسانه های مختلف می شد تا به این اندازه جنایات رژیم را توجیه نکنند. فراموش نکنید حرکت جالب علی ابرهیم زاده با وجود تشکیلات سازمانی بسیار قدرتمند تر دنبال می شد.

من بارها گفته ام علیرغم این که خمینی را بی سواد و متحجر می دانم اما در براندازی حکومت پهلوی تا حدی برنامه داشت.بکارگیری نیروهای مختلف، استفاده از مساجد به عنوان پایگاه، پیدا کردن جریان مناسب مالی از سمت بازار و… که متاسفانه اپوزسیون ما به اندازه او هم برنامه و راهبرد مناسب ندارند.

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
3 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها