مجتهدی که هنگام کشتی زیر دو خم جن را گرفت
مرحوم حاج سیّد ابوالحسن کرونی نقل کردند که در منزل مرحوم حاج آقا حسن ملاّباشی بودیم و برادر ایشان سیّد مرتضی ملاباشی نیز تشریف داشت، من به آقای دزفولی ( آیه اللّه مدرّس فتحی معروف به شیخ محمّد علی دزفولی) عرض کردم که من حاضرم با جنّ هایی که شما آن ها را تسخیر کرده اید کشتی بگیرم و از این مقوله گفتارهایی را به زبان آوردم.
ایشان ابتدا انکار می کرد و می فرمود: اینطور سخن نگویید و…
بالاخره قرار شد که آن مرحوم یکی از آن جن ها را حاضر کرده و با من کشتی بگیرد.
دستور فرمود یک لحاف آوردند و کف اطاق گسترد و سپس فرمود وسط آن بنشین و خود را مهیّا و آماده کشتی گرفتن کن و خود مشغول خواندن اوراد گردید.
ناگهان من دیدم که گویا کسی مرا بلند کرده و در وسط هوا نگه داشت. مرحوم دزفولی مرتب می فرمود: به زمینش نزن! اولاد پیغمبراست، آهسته او را به زمین بگذار! و… در این موقع که من در حدود دومتر از زمین بلند شده بودم ناگهان مرا بر زمین زدند و پیشانی من به دیوار خورد و خون جاری شد.
اثر زخم در پیشانی ایشان تا آخر عمر باقی بود و من و دیگران دیده بودیم
منبع: شرح علمای اصفهان
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید