مجتهدی که همسر کسی را از او گرفت و به عقد دیگری درآورد
واقعا تاریخ ایران پر است از حکایات تکان دهنده که متاسفانه نه در مدارس و نه در دانشگاهها فرصتی برای شناسایی اینگونه وقایع نبوده و نیست.
بطور خلاصه آنکه در اصفهان، یک طلبه حقه باز پدر سوخته به نام سید محمد باقر شفتی ملقب به حجت الاسلام با پشتیبانی علمای اصفهان به شهرت رسید و کم کم آنقدر مال و اموال به چنگ آورد که در تاریخ ایران تبدیل به یکی از ثروتمندترین آخوندهای تاریخ ایران گردید.
درمورد ثروت انبوه و بیکران او و نحوه بدست آوردن آن در آینده خواهم نوشت اما امروز حکایت دیگری از پدرسوختگی این موجود کثیف و ظالم را شرح میدهیم.
این مجتهد آنقدر در اصفهان صاحب قدرت شده بود که هیچ حاکمی جرات مخالفت با او را نداشت. او هرجور صلاح میدانست مردم را میگرفت و محاکمه و تعزیر میکرد. در کتابهایی که خود آخوندها نوشته اند با افتخار ذکر کرده اند که ایشان صدها نفر را شخصا محاکمه و گردن زده است و بعد برای قربانی نماز میت هم میخوانده است.
در کتاب طرائف الحقایق جلد سوم صفحه 351 نوشته است:
علما و مجتهدین اصفهان و مخصوصا مرحوم محمد باقر شفتی مخالف صوفیان و عارفان بودند و آنها را مرتد می دانستند. روزی عده ای به نزد سید محمد باقر شفتی رفته و درباره جوانی به نام محمد اسماعیل فرزند محمد حسن عارف نائینی بدگویی می کنند. دلیل بدگویی آنها طمعی بود که نسبت به زن زیبا روی او در بین بود.
درنتیجه بدگویی افراد، آنجناب یعنی محمد باقر شفتی، حکم ارتداد آن جوان را داد و بالنتیجه حکم قتل وی صادر گردید و اموالش توقیف و زنش نیز از او گرفته شد. آن جوان از اصفهان فرار کرد و سالها در مشهد مقدس مخفیانه زندگی کرد تا آنکه در زمان محمد شاه (بواسطه وزیر درویش او) دوباره صوفیه فر و کری یافتند و او توانست از مخفیگاه خود بیرون آید ولی جرات بازگشت به اصفهان را نداشت. پس به نائین رفت و آنجا بود تا فوت کرد و در جنب پدرش به خاک سپرده شد. نقل است که پس از ثبوت ارتداد او، زنش را به میرزا عبدالحسین دادند. میرزا عبدالحسین کسی است که چند سال بعد در اثر شورش مردم اصفهان کشته شد.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید