مجتهدی که در تشخیص اسهال مهارت داشت
سالی در قم بیماری وبا شایع شد و گروه گروه مردم شهر را به دیار آخرت می فرستاد.
روزی از همان روزها، مردی خدمت حاجی ملا صادق برای جماعت مغرب و عشاء شرفیاب شده بود. حاجی از او در مورد کسانی که از بیماری «وبا» مرده اند، پرسش نمود و نامبرده گفت: فلان شخص هم در محله باغ پنبه وبا گرفته و وفات کرده است.
حاجی لحظهای به فکر فرورفت و پس از آن گفت: آن کس که می گویی، نمرده است.
آن مرد اصرار می کند که خودم تخته تابوت و جمعیت را در برابر خانه آن آقا دیدم.
حاجی باز تکرار کرد که اشتباه می کنی، ایشان نمرده و از فردا نیز، دیگر در شهر هیچ کس به بیماری وبا نخواهد مرد.
بعد معلوم شد که آن آقا دچار اسهال و استفراغ شده بود و اطرافیان به گمان این که وبا گرفته و بزودی خواهد مرد، مقدمات کفن و دفن و تجهیز او را آماده کرده بودند.
بعد از آن روز، بیماری وبا از قم رخت بست و حاجی به همین مناسبت به خواص خود می گفت: من دفتر حیات و ممات مردم ، پیش چشمم گشوده است و از مردهها و زندهها می توانم آگاه باشم!
منبع: کتاب ستارگان حرم، علیرضا فیضی، جلد ۱۹
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید