مجتهدی که برای خانم بازی از حضرت زهرا کمک گرفت
قبل از اینکه داستانی را از کتاب شریف”داستانهایی از مردان خدا” را برایتان نقل کنم لازم است چند نکته را توضیح دهم.
آخوندها وقتی می خواستند برای زنی بدون حضور شوهرش طلاق را جاری کنند، طبق قوانین مزخرف اسلامی کافی بود دو نفر عادل شهادت بدهند که شوهر آن زن دیوانه است. در اینصورت زن بدون حضور شوهرش میتواند طلاق بگیرد.
آخوندهای پدرسوخته و خانم باز هر یک برای تور زدن آن زن بعد از جدا شدن از شوهر تلاش میکردند و رقبا را از سر راه برمیداشتند. در داستان زیر دعوا بر سر یک زن علویه است. آخوندها به زنی که سیده باشد میگویند علوی یا علویه. ضمنا علویه با الویه اشتباه نشود!
حالا برویم سر بحث شیرین زن علوی:
جناب حجه الاسلام والمسلمین سید محمود بهشتی اصفهانی فرمودند : یکی از رفقا که در خیابان شیخ بهایی قنادی دارند . یک شب برای من تعریف کردند :
ما جهت طلاق دادن یک خانم علویه که شوهرش دیوانه شده بود به محضر مقدس حاج آقا رحیم ارباب رضوان اللّه تعالی علیه رفتیم ، هوا خیلی سرد بود و به آن علویه گفتیم که شما درِ خانه بایستید تا ما برویم ببینیم آقا نظرشان چیست ؟
وقتی قضیه را خدمت آقای ارباب عرض کردیم . ایشان فرمودند : من برای این کار معذورم و ما را راهنمایی کردند که خدمت آیه اللّه شمس آبادی رضوان اللّه تعالی علیه برویم .
وقتی که خواستیم مرخص شویم ، ایشان فرمودند : حالا آن علویه کجاست ؟ گفتیم : آقا ! خانم جلوی در ایستاده .
تا این را گفتیم ایشان دستهایشان را بلند کردند و گفتند :
خدایا از جانب من از حضرت زهرا سلام الله علیها عذر خواهی کن که ما در اتاق گرم کنار بخاری نشستیم و یک علویه این مدت در سرما زیر برف ایستاد .
سپس به ما امر فرمودند فورا آن خانم علویه را نزد ایشان ببریم!!
خلاصه: حاج آقا طعمه را از چنگ دیگران گرفت و خانم علویه را به خانه آورد و همراهان را دک کرد!
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید