مجتهدی که با امام رضا بخاطر پول چانه میزد
از مرحوم حاج شیخ ابراهیم مشهور به صاحب الزمانی شنیدم که فرمود:
روز تولد حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام ( ۱۱ ذیقعده ) قصیده ای در ولادت و مدح آن حضرت گفتم و از خانه بیرون آمدم به قصد ملاقات نایب التولیه (یعنی استاندار خراسان) که قصیده ام را برای او بخوانم چون عبورم از صحن مقدس افتاد با خود گفتم نادان ، سلطان اینجاست کجا می روی ؟ قصیده ات را برای خودشان چرا نمی خوانی ؟ !
پس ، از قصد خود پشیمان و تائب شدم و به حرم مطهر مشرف شدم و قصیده ام را مقابل ضریح مقدس خواندم ، پس عرض کردم یا مولای از جهت معیشت در فشارم ، امروز هم عید است اگر صله ای عنایت فرمایید بجاست.
ناگاه از سمت راست کسی ده تومان در دست من گذاشت ، گرفتم و عرض کردم یا مولای کم است!!، فورا از سمت چپ کسی ده تومان دیگر در دستم گذاشت ، باز عرض کردم کم است!! ، ده تومان دیگر در دستم گذاشتند ، خلاصه تا شش مرتبه استدعای زیادتی کردم و در هر مرتبه ده تومان مرحمت فرمودند ( البته ده تومان آن زمان مبلغ قابل توجهی بوده است )
چون مبلغ شصت تومان را کافی دیدم ، خجالت کشیدم که باز طلب زیادتی کنم ، پول را در جیب گذاشته تشکر کردم و از حرم مطهر خارج شدم ، در کفشداری عالم ربانی مرحوم حاج شیخ حسنعلی تهرانی را دیدم که می خواهد به حرم مشرف شود ، مرا که دید در بغل گرفت و فرمود حاج شیخ خوب زرنگ شده ای با حضرت رضا علیه السلام نزدیک شده و روی هم ریخته اید ، تو شعر می گویی و آن حضرت به تو صله می دهد ، بگو چه مبلغی صله دادند ؟
گفتم شصت تومان ، فرمود حاضری آن شصت تومان رابدهی و دو برابر آن در عوض بگیری؟
قبول کردم شصت تومان را دادم وایشان ۱۲۰ تومان به من مرحمت فرمود ، بعدا پشیمان شدم که آن وجهی که امام مرحمت فرمودند چیز دیگر بود ، خدمت شیخ برگشتم و آنچه اصرار کردم ایشان معامله را فسخ نفرمود .
توضیح: آخوندها حتی حاضر نیستند بابت پولی که از مردم بدبخت و بینوا تیغ میزنند از انها تشکر کنند. چنین وانمود می کنند که این پولها را امامان به آنها میدهند. لامصب به امام رضا گفته: این پول کم است. بقیه اش را رد کن بیاد!!
بجان بچه ات این پول کمه! ضرر می کنم!
مثل اینکه رفته حرم امام رضا، گوسفند خرید و فروش بکند.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید