ماجرای طالبان و دعوا بر سر فرش زرباف
وقتی لشگر اسلام در ۱۴۰۰ سال پیش شهرها و روستاهای ایران را یکی یکی تسخیر میکرد و سپاه مجهز ایران از هم پاشید و بسیاری پا به فرار گذاشتند، هیچ نیرویی نبود تا مانع پیشروی لشگر وحشی و خشن اسلام باشد. آنها مثل حمله ملخ ها وارد هرجا می شدند، کوچک و بزرگ، مرد و زن را گردن می زدند و هرچه بدست می آوردند غارت می کردند.
در تاریخ طبری و همچنین کتاب نفیس دو قرن سکوت به این نکته به صراحت بیان شده که لشگر اسلام، متشکل از افراد پابرهنه بیابانگرد وحشی بودند که تا وارد سرزمین پارس نشدند هرگز مظاهر تمدن را ندیده بودند. آنها کلاه گرانقیمت و نفیس افسران سپاه ایران را برمی داشتند و بر سر تصاحب آن با یکدیگر درگیر می شدند و خون همدیگر را می ریختند.
زمانی که وارد قصر پادشاه ایران شدند، از دیدن آن همه اسباب زرق و برق دار شگفت زده شدند و چنان آنجا را غارت کردند که تبدیل به مخروبه ای شد. گفته اند بر سر فرش بزرگ زرباف یا ابریشمی در تالار قصر بین سرداران اسلام درگیری شدیدی درگرفت بطوری که عمر از علی ماموریت داد تا مشکل را بنحوی حل کند و بین سرداران حکمیت کند.
علی که مثلا خیلی ادعای دانایی اش میشد دستور داد فرش را به چند قسمت مساوی پاره کردند و هر قسمت به قبیله ای رسید. اسکل ها نمی فهمیدند که فرش را پاره کنی دیگر بدرد نمیخورد.
حالا این روزها در افغانستان، رزمندگان اسلام که دوباره دارند تاریخ را تکرار می کنند:
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید