ماجرای شنیدنی از شهامت مادر عصمت
ایرج مصداقی امروز ماجرایی به از مادرعصمت که رژیم ۱۱ نفر از فرزندان و دامادها و نزدیکانش را در دهه ۶۰ به قتل رساند اشاره ای کرد که بسیار تکان دهنده بود. البته او فرصت نکرد آنرا بطور کامل توضیح دهد.
ماجرا اینگونه بود که هنگامی که پاسدارها برای دستگیری هواداران مجاهدین به خانه ایشان حمله می کنند او بهمراه دخترش فرار می کند و مدتها مخفیانه از این خانه تیمی به آن خانه تیمی منتقل میشود. او را بخاطر رعایت مسائل مخفی کاری و حفاظتی از دخترانش جدا می کنند و به او تاکید می کنند که حتی با دیدن فرزندان و نزدیکانت با آنها حرف نزن و نشان نده که آنها را می شناسی.
زمانی که او در خانه یکی از هواداران سازمان میهمان بوده، صاحبخانه در روی میز شام، می گوید من هم اگر رفته بودم فلان مکان حتما مثل این سه نفر دستگیر و اعدام می شدم. او در همانجا اسم دو دختر و داماد مادر عصمت را به زبان می آورد بدون اینکه بداند اینها دختر و نزدیکان او بودند. مادرعصمت در همانجا خبر سه تن از عزیزانش را میشنود و دچار بهت میشود اما چیزی به زبان نمی آورد.
از دقیقه ۲۹:
توی اینترنت جستجو کردم تا داستان کامل را از زبان خود مادر عصمت بشنوم.
ویدئو زیر را پیدا کردم. واقعا تکان دهنده است. لعنت بر این حکومت جنایتکار اسلامی.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید