عمامه پرانی نسل جوان نه تنها قابل نکوهش نیست، بلکه باید ستایش شود!

اخیرا چند کلیپ در فضای مجازی پخش شده است که عده ای از نوجوانان دلیر ایرانی عمامه از سر آخوند برمیدارند و این حرکت نمادین و زیبا که براستی قابل ستایش است را عده ای نادان و ابله نکوهش میکنند که ای بابا حاج آقا چه گناهی دارد و نمیدانم اگر این آخوند کاره ای بود پیاده نبود و خلاصه از این تنگ نمایی های رمانتیک که حال آدمی را به هم میزند.

من نمیدانم ملامت کنندگان پشت این ای دی های مجازی آیا خود آخوند هستند و یا از خوک زادگانی هستند که ترسیده اند و منافعشان به خطر افتاده است؟ اما برای یادآوری و صداقت آزمایی این ملامت کنندگان زبون باید فورا در تایم لاین ها به جستجو برویم و ببینیم وقتی این اوباش عمامه به سر با دهان های کف کرده و گلوهای ورم کرده فریاد اعدامشان کنید را سر میدادند، این ناصحان بی مقدار و تبهکار چه موضع گیری کرده اند؟

وقتی لشگر شب در همان نخستین روز پیروزی تاریکی بر نور، دست به کشتار سپهسالاران ارتش شاهنشاهی ایران زد، این ملامت کنندگان آخوندپرور و اسلام زده چه گفتند؟ وقتی گلوله های دژخیم خمینی و اوباش تروریست و چروکی چیف فدایی و مجاهد سینه رحیمی ها و جهانبانی ها را شکافت، آیا کسی از این جماعت به مخالفت برخواست؟ آیا کسی سوال کرد آن دروغ ها و آن شایعه ها و آن یک کلاغ صد کلاغ کردن درباره ساواک بر فرض محال هم اگر درست بود، پس چرا به جان ارتشی که تسلیم میخک ها شد، افتادید و قدرت دفاعی ایران را تضعیف کردید؟چگونه تمام ساواکی ها غریب به اتفاق زنده ماندند و حتی برای حقوق عقب مانده خویش اعتصاب کردند؟ میشود باور کرد شما مردمان حقیر و پر کینه از جماعتی که خرس به جان شما میانداختند و گونی گونی ناخن از پاهای شما میکندند، گذشتید؟

شما که اکنون از افتادن دستار عمامه داران نگران شده اید، وقتی خمینی با حماقتش پس از آزادسازی خرمشهر جنگ را ادامه داد و صد ها هزار جوان را به کام مرگ فرستاد، کجا بودید؟

وقتی وحوش خمینی دختران ۱۳ ساله ناآگاه و فریب خورده از رجوی و خمینی مجاهد را به بهانه باکره نرفتن به بهشت مورد تجاوز گروهی قرار میدادند و فردایش اعدام میکردند، این قلب های رئوف شما چرا به درد نمی آمد؟

وقتی پس از حمله خونین و لشگر کشی با توپ و تانک کوسه رفسنجان به محله های حاشیه ای مشهد و اسلامشهر، صدها نفر پابرهنه و مثلا مستضعف کشته شدند، چرا شما دلجندگان بی شرم صدایتان در نیامد؟

وقتی دشنه اوباش مصباح و خامنه ای سینه نویسندگان را شکافتند و قتل های زنجیره ای را رقم زدند، چرا این روحیه نازک دل شما سکوتش نشکست؟

وقتی مادر سعید زینالی پس از دو دهه هنوز پاسخی نگرفته است که جنازه فرزندش کجاست، چرا دلتان به رحم نمی آید و حرفی نمیزنید؟

وقتی در سال ۸۸ آن کوتوله هزاره و ضحاک علی حرام زاده مردم را خس و خاشاک خطاب کردند و با ماشین ها از روی مردم رد شدند و در کهریزک ها به زن و مرد این سرزمین شیشه نوشابه فرو کردند، چرا آن روحیه حساس شما جریحه دار نشد؟

وقتی در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ صدها نفر را در خیابان ها سلاخی کردند و صدا از هیچکدام از این عمامه به سرها در نیامد، چرا اعتراض نکردید؟

چگونه است که از افتادن عمامه قلب هایتان میشکند، اما از دیدن متلاشی شدن جمجمه پویا تکانی نمیخورید؟ چگونه نگران پیرمردی عمامه به سر که همه عمرش در بهترین حالت انگل بوده است و مغز جوانان را به تباهی میکشیده است، ناراحت میشوید!!!؟؟؟اما از تجاوز به نیکاها و گلوله خوردن غزاله ها و ساریناها و عرفان هاو مرگ غریبانه مهسا دق نمیکنید؟

آنکه باد کاشت، طوفان درو خواهد کرد. برای یادآوری تاریخی بد نیست به سخنان شاه ایران در سال ۱۳۴۲ مراجعه کنیم. وقتی نطفه این انقلاب اهریمنی را در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ همین عمامه داران بر بطن ایران خانم انداختند و با به رسمیت شناختن حق رای زنان و دیگر اهداف مترقی انقلاب سپید شاه و ملت مخالفت کردند، شاه اینچنین پاسخ این حرامیان را داد:

همیشه یک عده نفهم که مغز آن‌ها تکان خورده همیشه سنگ در راه ما می‌انداختند زیرا مغز آن‌ها تکان خورده و قابل تکان خوردن نبوده… ارتجاع سیاه اصلاً نمی‌فهمد و از هزار سال پیش تاکنون فکرش تکان نخورده، او فکر می‌کند که زندگی عبارت از این است که چیزی یا مالی به ظلم و بیکاری یا به بطالت یا از این قبیل بدست آورد و غذایی بخورد و سر به بالین بگذارد… ولی مفت‌خوری دیگر از بین رفته‌است در لوایح ششگانه برای همه فکر مناسبی شده… مقرراتی که امروز وضع کردیم از مقررات سایر ملل اگر جلوتر نباشد عقب‌تر نیست… اما چه کسانی با این مسایل مخالفت می‌کنند؟ ارتجاع سیاه کسان نفهمی که درک ندارند و بد نیت هستند…

باز یکی دو هفته‌ای است که همین‌طور که سرمای زمستان دارد کم می‌شود، می‌بینم یا می‌شنوم که مثل مارهای افسرده‌ای و چون اینها در کثافت خودشان غوطه ور هستند باید گفت مثل شپش‌های افسرده‌ای که دارد کم‌کم اشعه آفتاب به آن‌ها می‌خورد مثل این بدبخت‌ها فکر می‌کنند. بله موقع خزیدن در کثافت خودشان دو مرتبه رسیده‌است. این عناصر فرومایه اگر ازخواب غفلت بیدار نشوند چنان مثل صاعقه مشت عدالت در هر لباسی که باشند بر سر آن‌ها کوفته خواهد شد که شاید به آن زندگی ننگین و کثافت شان خاتمه داده شود.

آری رضاشاه کبیر و فرزندش این جماعت را خوب شناختند اما توان مبارزه با این لجنزار ۱۴ قرن راکد مانده را نداشتند. این عمامه به سران با به قدرت رسیدن، ذات اسلام را نشان دادند و اکنون هم نتیجه ۱۴۰۰ سال تجاوز فرهنگی و مادی و معنوی به ایران را به زودی خواهند دید. انقلاب سوم ایران بر خلاف انقلاب معکوس و ابلهانه ۵۷، حکم حجامتی را دارد که خون سیاه و کثیفی را که بر تن ایران خانم نشسته است، بیرون می آورد! از عمامه پرانی تاآن چهارشنبه سوری که تازی نامه ها در میان شادی و سرور مردم به آتش سپرده شوند، راه دوری نمانده است؛ پیش باد و بیش باد؛پاینده ایران، برافراشته باد پرچم شیر و خورشید نشان، در فرداهایی که نزدیک است!

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
6 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها