عادی سازی جنایت در جمهوری جنایت؛در جدال با بی حسی-بی تفاوتی نسبت به فاجعه ای به نام جمهوری اسلامی!

چندی پیش جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا در سخنانی تلوزیونی از مردم کشورش خواست که اجازه ندهند تکرار هر روزه آمار قربانیان موجب “بی‌حسی-بی‌تفاوتی” نسبت به “بزرگی و عمق فاجعه‌ای” شود که ویروس کرونا در یک سال گذشته پدید آورده است!

چند روزی است حالم بد خراب است. نمیدانم چرا عکس مادران داغدار به همراه مادر «بهنام» در جلوی بیمارستانی که پیکر بهنام را به زور ماشین های پزشکی گروگان نگاه داشته بود، اینگونه مرا به هم ریخت. حالت عجیبی داشتم که هنوز هم از توصیفش عاجز هستم. نه میلی به غذا خوردن داشتم و نه امیدی حتی به نوشتن، همه چیز از نظرم بیهوده بود و تمام تلاشها بی فایده، مگر آدمیزاد چقدر توان دارد!؟

حرفهای چند روز پیش جو بایدن درباره قربانیان کرونا مرا به فکر فرو برد. نیم میلیون آمریکایی توسط ویروس «کرونا» شکار شده اند و مردمان آمریکا هم این نوع مرگ همنوع خویش را به عنوان بخشی از «تقدیر» امروزشان قبول کرده اند. این دقیقا همان اتفاقی است که در این ۴۳ سال ملت ایران به آن گرفتار شده است. من حرفهای جو بایدن را اینجا با کمی تغییر در «متن» اصلی کپی میکنم تا صحبت هایم شفاف تر شود!

رهبر اپوزیسیون ایران سپس در سخنانی تلوزیونی از مردم کشورش خواست که اجازه ندهند تکرار هر روزه آمار قربانیان موجب “بی‌حسی-بی‌تفاوتی” نسبت به “بزرگی و عمق فاجعه‌ای” شود که «ویروس جمهوری اسلامی» در ۴۳ سال گذشته پدید آورده است!

جملات بالا را چند بار بخوانید و بیایید با هم برگ های خونین تاریخ معاصر این سرزمین را ورق بزنیم و به گذشته برگردیم.

در زمان شاه جامعه نسبت به مرگ و اعدام شهروندان حساسیت خاصی داشت. برای مثال وقتی خسرو گلسرخی و رفیق شفیقش اعدام میشوند، نظام پادشاهی تا سالها بعد باید حساب این اعدام را پس میداد و افکار عمومی دست از سر حکومت وقت برنداشتند و در آخر هم با جنایتی که خود انقلابیون ۵۷ تی در سینما رکس آبادان مرتکب شدند و‌ گردن ساواک انداختند، رژیم شاه در مسیر سقوط کامل قرار گرفت.

در نقطه مقابل حکومت پهلوی، رژیم جمهوری اسلامی با نابود کردن صدها هزار ایرانی در جنگ ایران و عراق در کنار انواع و اقسام جنایت هایی چو کشتار ۶۷ و کشتار مردم قزوین و اسلامشهر و ماجرای حمله به کوی دانشگاه و قتل های زنجیره ای و کشتار مردم در جنبش سبز و تجاوز به مرد و زن در کهریزک و کشتار دی ماه ۹۶ و کشتار عظیم آبان ماه وساقط کردن هواپیما و به دار کشیدن جهان پهلوان نوید افکاری و کشتن بهنام محبوبی و روح الله زم و در این آخر هم کشتار سراوان _ در کنار هزاران پرونده همچنان مفتوح و سری_ تا کنون آنطور که حقش است مواخذه نشده است.

به لیست این کشتارها باید اسید پاشی به زنان و گسترش فقر و فحشا و پدید آمدن گورخواب ها و آلودگی وحشتناک هوا و بی ارزشی پول ملی و سالها زندگی کوپنی و صفی و صدها ابرچالش دیگر را اضافه کرد، با همه اینها براستی چرا جامعه اینگونه مسخ شده است!؟

برای درک این پدیده باید به صحبت های یکی از جوانان پرشور و انقلابی در اوایل جنگ خوب گوش بدهیم.

باقری در این دورهمی میگوید :

ما برایمان شهید دادن در شناسایی سخت شده، ولی خیلی راحت شده که ۳۰۰ جنازه را در عملیات وسط معرکه بگذاریم و عقب برگردیم. کارکردن قبل از عملیات خیلی سخت شده، اما تلفات دادن در داخل عملیات خیلی ساده شده و هیچ به روی خودمان هم نمی‌آوریم. هنوز مطالب این عملیات به صورت کامل در داخل مردم منعکس نشده است، الان اگر داخل مردم بروید، سرشان علامت سؤال است که جنازه بچه‌های ما کجاست. بروید شهرتان تا ببینید چه خبر است؟

پدر و مادر‌ها برای جنازه بچه‌هایشان ارزش قائلند، اما بعد از شهادتش، برای زخمی شدن، معلول شدن و قطعه قطعه شدنشان تحمل می‌کنند. اما برای آن‌ها ارزش قائلند. اوایل جنگ بچه‌های تبریز در دهلاویه ۷۰ تا شهید دادند. خدا شاهد است که همه تنشان می‌لرزید. حالا هزار تا، دو هزار تا، سه هزار تا، اصلاً انگار نه انگار. اگر فردا بهمان بگویند ۱۰۰ هزار تا، انگار یک با هزار فرقی ندارد.

حرفی که حسن باقری میگوید در مورد همه قربانیان رژیم صدق میکند. دیروز نوید افکاری بیگناه را اعدام کردند، کمی بعدتر روح الله زم را و این «استمرار» گویی تمامی ندارد. جمهوری اسلامی نمیگذارد ما به جنایت هایش حتی فکر کنیم. کشتار آبان ماه را به راه میاندازد، تا می آییم فکر کنیم، هواپیمای اوکراینی را ساقط میکند. نوید افکاری را اعدام میکند، تا می آییم به نوید بپردازیم، روح الله زم و ده ها نفر شناس و ناشناس دیگر را اعدام میکند.

در زمان رژیم پهلوی مردم عادت به کشتار نداشتند بنا به روایت عماد الدین باقی از آغاز انقلاب اسلامی که نطفه شومش در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در بطن این سرزمین شکل میبندد _ تا پیروزی این انقلاب سیاه در ۲۲ بهمن حماقت ۱۳۵۷_ در مجموع ۳۱۶۴ نفر کشته میشوند. همانطور که میبینیم تعداد کل کشته های انقلاب و راه خمینی برابر است با یک هفته چپ کشی رژیم در سال ۶۷، اما براستی چرا آن رژیم به آن راحتی فرو میپاشد و پادشاهش به غلط کردن میافتد اما این رژیم با این همه جنایت رنگارنگ همچنان پابرجاست و جامعه هم دچار ایست قلبی شده است و هیچ واکنشی در برابر جنایات رژیم نشان نمیدهد!؟

همین چند ماه پیش خامنه ای با دستور ابلهانه ای ورود واکسن های آمریکایی و انگلیسی را ممنوع کرد و همین تصمیم مشنگانه اگر هر جای دیگر جهان گرفته میشد، نه آن ملت چنین ساکت میماندند و نه جامعه جهانی اینچنین در برابر این جنایت مهندسی شده خامنه ای سکوت میکرد. فقط نگاه کنید رفتار امروز آمریکا با عربستان را بر سر قتل خاشقچی و آنوقت این رفتار را بگذارید در کنار سکوت آمریکا در برابر جنایات و گروگان گیری ها و آدم ربایی های اخیر رژیم در سراسر دنیا؛ براستی چرا دنیا هم همانند خود ما به جنایات رژیم عادت کرده است؟

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
5 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها