شهید و شهادت واژگانی که از همان ابتدا بازیچه و مسخره انقلابیون بود
تو بحبوحه انقلاب یا شورش ۵۷ بالاخره بودند، کسانی که در درگیری ها کشته شدند، در آن ایام جمله ای که بر بالای اطلاعیه شهادتشان نقش میبست این بود:شهید قلب تاریخ است.
بعد این قلب تاریخ کم کم جای خودشو میده به بساط منقل.
وقتی داشتم، خبر ملا را در مورد سردار حجازی با عنوان یک جنایتکار سقط شد می خواندم،چشمم به جمال تلوزیون ایران هم روشن شد که زیرنویس می کرد:
شهادت سردار محمد حسین زاده حجازی جانشین فرماندهی سپاه قدس را به پیشگاه …… و مردم شهید پرور تبریک و تسلیت عرض می کنیم.
این جناب سردار اختلاس گر که بنابر شنیده ها حساب های شخصی تپل و مپل زیادی هم داشته و پول های بی زبان مردم ایران تحت عنوان بودجه سپاه قدس و …. به حساب ایشان واریز می شده تا به امور خرابکاری در اقصی نقاط دنیا مشغول شده و یا همانند سایر مفسدین و اختلاسگران وسپاهی خرج عیش و نوش خود و خانواده نکبتش بکند، احتمالا پای بساط منقل دچار عارضه قلبی شده و دار فانی را ترک کرده و برای مردم بیچاره ایران که هنوز پای منبر و وعظ این مفتخوران به امید بهشت بسر می برند، باقی می گذارد. و بعد برای این که او هم از تاریخ شهادت بی بهره نماند، شهید خطاب کردنش. فقط نمی دانم تا کی باید شاهد این بساط مسخره بود. فرض کنید یک سردار در سال ۱۴۵۰ بمیرد. با این حساب در سال ۱۴۵۰ تلوزیون شهادت او را به حاج آقا مجتبی و امام زمان تبریک و تسلیت می گوید.
فقط من عاجزانه از این سرداران انقلاب و اختلاسگران عزیز درخواست می کنم ، یک رحمی هم به خیابانهای تهران بکنند. چون دیگه خیابانی نیست که بنام این سرداران و ملاها و امت عرب( حکیم، خالد اسلامبولی، باقر صدر، عماد مغنیه و…) نکرده باشند. بعد کشته شدن قاسم سلیمانی، شهرداری که کل بزرگراه ها را بنام این سرداران سند زده بود، بزرگراهی برایش باقی نمانده بود، ناگزیر بزرگراه ارزشی رسالت رابه سردار قاسم سلیمانی تغییر دادند. الان هم تنها خیابان های باقی مانده برای سردار منقلی حجازی، خیابان های نه چندان بزرگ سعدی، حافظ و فردوسی است که در خور نام این سردار منقلی نیست. می مانه خیابان آزادی که با توجه به این که اساسا آزادی در جمهوری اسلامی مهملی بیش نیست قراره بعد مرگ خامنه ای بنام او شود. با این حساب بنده پیشنهاد می کنم طبقه دوم بزرگراه صدر را بنام سردار منقلی حجازی کنند تا نه سیخ بسوزه و نه کباب!
بله عرض می کردم شهادت از همان ابتدا بازیچه و مسخره این انقلابیون ۵۷ تی بود، از همان موقع که خودکشی تختی را شهادت بدست ساواک شایعه کردند. غرق شدن صمد بهرنگی را، شهادت او بدست ساواک نوشتند. و مهم تر مردن شکمباره ای بنام مصطفی خمینی را که از شدت پرخوری سقط شد را شهادت جا زده و قائله دی ماه ۵۶ را رقم زدند. یا پدر ملعونی بنام هادی غفاری که جوراب استارلایت را از سهم سفره انقلاب خویش هورت کشید، بنام شهید ساواک جا زدند و اگر خاطر برخی دوستان باشه ، شایعه کرده بودند ساواک سر او را با مته سوراخ کرد!!! اینقدر از این خزعبلات هست که واقعا از حساب خارجه. البته اخیرا هم مهدی خزعلی که به لطف برخی تلوزیون های ماهواره ای لحظه ای آنتن را رها نمی کند، شایعه مرگ و شهادت خیالی برادرش و به آتش کشیده یک شاعر جلوی چشمان اشرف را مدام در بوق و کرنا می کند.
در خاتمه عرضی نیست ولی بنده هم می خواستم شهادت این سردار را به نگار مرتضوی عزیز که از اعماق وجودم، دوستش دارم تبریک و تسلیت عرض کنم.
ماهان ایرانی
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید