شهر سوخته

شهر سوخته به طوریکه از نام آن پیداست، شهریست که روشن نیست در نتیجه چه حادثهای سوخته و به صورت ویرانه در آماده است و سپس گذشت سدهها آنرا به فراموشی سپرده. حوادث طبیعی به خصوص بادهای موسمی، قشری از شن شور کویر را بر روی آن پوشانده و چنان لایه ضخیمی ایجاد کرده بود که هنگامیکه سالیان پیش دانشمند انگلیسی ارول استین خواسته بود تحقیقی در مورد پیشینه این شهر انجام دهد، پس از کندوکاو مختصری تصور کرد که به زمین بکر رسیده و کاوش در آن مکان را رها کرده و اظهار تعجب کرد از اینکه اطراف این تپه نمونه سفالی دیده میشود که بسیار قدیمی به نظر میرسد. سالها پس از استین موسسه ایتالیائی روابط فرهنگی با شرق میانه که ریاست آنرا پروفسور توچی به عهده داشت تصمیم گرفت تحقیقاتی از نظر باستان شناسی در این مکان بنماید. این کار را به عهده باستانشناس معروف ایتالیائی، دومنیکو فاچنو واگذار نمودند و پروفسور توزی دانشمند دیگر ایتالیائی مامور کاوش در محل شد. باستان شناسان ایتالیائی پس از خاکبرداری از روی شهر پمپئی و فورومهای متعدد روم باستان، شهرت فوق العادهای از لحاظ دقت در روش کاوش پیدا کرده بودند و در شهر سوخته نیز از همان روشهایی که در پمپئی، شهر مدفون در زیر خاکستر کوه وزوو استفاده کرده بودند، بهره بردند. روی شهر سوخته را پوستهای به ضخامت ۲۰ سانتی متر پوشانده بود. این پوشش موجب شده بود که در حدود ۴۰۰۰ سال ویرانههای این شهر قدیمی زیر خاک دست نخورده باقی بماند. ولی مردمان بومی منطقه در درازای این دوره طولانی از یاد نبرده بودند که این تپه باقیمانده تمدن پیشرفته ایست که بر اثر آتش سوزی نابود شده است و از پدر به پسر آنجا را به نام شهر سوخته میشناختند.
کاوشها نشان دادند که بلندی ویرانههای این شهر به ۷ متر از کف جلگه میرسد. رود هیرمند، در یک برهه از تاریخ زمین شناسی مسیر خود را دگرگون کرده و به واسطه آن ساکنین این ناحیه نیز مجبور به اسکان یافتن در مکان دیگری شده اند و شهر متروکه مانده به دست باد وشن و نمک بیابان سپرده شده و همین امر موجب گردیده که ما موفق شویم به راز زندگی مردمان این ناحیه در ۵۰۰۰ سال پیش پی ببریم. بعد از آغاز کاوش در این ناحیه در حدود چندین میلیون قطعه سفال شکسته از زیر خاک بیرون آمد. در داخل اتاقها و خانهها تعداد بیشماری از لوازم زندگی، اشیایی از جنس پارچه، حصیر و شیشه که همگی در زیر پوشش نمک بیابان کاملا سالم باقی مانده بودند، به چشم میخورد. حدود ۲ میلیون شی مختلف مکشوفه از این منطقه مورد آزمایش قرار گرفتند که در میان آنها شماری استخوانهای ریز هم دیده میشد. حدود ۱۰ تن دیگر از متخصصان ایتالیائی مجددا به محل کاوش اعزام شدند و با کمک سیستم تجزیه کردن رادیو کربن مشغول مطالعه یافتههای ۵۰۰۰ ساله این ناحیه گردیدند. همزمان با این دسته، گروهی از محققان ژاپنی نیز اعلام آمادگی کردند که در کاوش با دانشمندان ایتالیائی همراه شوند و نمونههای بدست آمده را از طریق روشهای پالئوماگنتیک و اورانیوم ۲۳۸ تحت بررسی قرار دهند. بررسیهای دانشمندان مزبور نشان داد که به صورت دقیق شهر سوخته در فاصله بین ۲۹۰۰ تا ۱۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح منطقهای مسکونی بوده است. آنچه فوق العاده به نظر میرسد آن است که طی ۱۰۰۰ سال ساکنان این ناحیه توانسته اند شهر آباد و بزرگی به وجود آورند که مردم آن به انواع صنایع دستی پرداخته و حکومت منظمی تشکیل دهند، پیرو مذهب واحدی باشند و روابط تجاری و فرهنگی گستردهای با نواحی مجاور خود برقرار کنند. نکته قابل توجه از نظر روشن شدن تاریخ سرزمین ایران این است که آثار مکشوف در شهر سوخته نشان میدهد که مردم این ناحیه در اوائل استقرارشان یعنی در حدود ۲۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح روابط بسیار نزدیکی مردم ساکن در منطقه ترکمنستان کنونی داشته اند و در اواخر دوران وجودشان یعنی پیش از ۱۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح با مردم ساکن در دره پنجاب ارتباط نزدیکی پیدا میکنند. آیا میتوان از مطلب بالا اینگونه نتیجه گرفت که اینان مردمی بودند که در حدود ۲۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح از سوی شمال به طرف دهانه رود هیرمند سرازیر شده اند و سپس ۱۰۰۰ سال بعد در زمانیکه مسیر رود هیرمند تغییر یافت این مردم به طرف دره پنجاب مهاجرت کرده اند و در آنجا امپراطوری بزرگ موهنجو دارو و هاراپا تشکیل داده اند.
برای انجام تحقیقات بیشتر، دانشمندان ایتالیائی با باستانشناسان روس که در ترکمنستان مشغول کار بودند تماس گرفتند. تحقیقات دقیق باستانشناسان روس رابطه مردم شهر سوخته با مردم ساکن در ناحیه ترکمنستان فعلی در اوائل هزاره سوم پیش از میلاد مسیح را تائید نمود. مردم سیستان در این مدت با مردم ساکن بین دو رود دجله و فرات روابط تجاری داشته و این روابط از راه زمینی و دریایی کرانه های خلیج فارس انجام میگرفته است. مردمان ساکن بین النهرین از همین طریق از سنگ لاجورد افغانستان استفاده میکرده اند ولی تمدن سیستان را نمیتوان وابسته به تمدن جلگه بین النهرین یا مصر دانست. وجود تعداد بسیار زیاد اشیا کوچک که بعضی از آنها بیش ۲ میلیمتر در ۲ میلیمتر طول و عرض ندارند موجب شد که از یک متخصص پالئوبوتانیست نیز کمک خواسته شود. آزمایشهای میکروسکوپی نشان داد که در این اجتماع، ماهی ها، پرندگان و خرچنگ ها به عنوان ماده غذایی مورد استفاده قرار میگرفته اند. در میان حیوانات، استخوانهای بز و غزال و گوسفند ۹۹ درصد باقیماندههای حیوانی در این ناحیه را تشکیل میداده اند. بین پرندگانی که در این ناحیه مورد استفاده مردم بوده اند پرندگان آبزی، قرقاول، مرغابی و غاز وجود داشته است که بیشتر آنها میتوانسته اند اهلی بوده باشند. ضمنا وجود هزاران پیکان سنگی نشان میدهد که شکار پرندگان در میان این مردم بسیار رواج داشته است.

دانشمند پالئوبوتانیست، لرنزو کنستانین مطالعه این آثار را برعهده گرفت و برای این کار به سیستان آمد. مجموع سطحی که از این نظر باید مورد بررسی قرار میگرفت حدود ۱۰۰ هکتار بود. میلیونها اثر بسیار کوچک از استخوان و چوب و صدف و نظایر آن مورد بررسی دقیق قرار گرفتند. باستانشناسان در این مکان آثار دانههای گندم، جو، شاهدانه، تخم خربزه و حتی انگور نیز یافته اند. این امر برای دانشمندان باستانشناس مسلم گردید که پرندگان و حیواناتی که آثارشان در شهر سوخته بدست آماده در حال حاضر دیگر بومی این مکان نمیباشند. اشیا دیگری که ساخته دست انسان بوده و از جنس لاجورد یا فیروزه هستند نیز در شهر سوخته پیدا شده اند. کاوش کنندگان بر این نظر بودند که وسعت این شهر به ۷۰ هکتار میرسیده است. در طرف جنوب و مغرب آن مردگان به خاک سپرده میشده اند. با تخمینی که زده شده احتمال دارد که حدود ۲۱۰۰۰ گور در این ناحیه وجود داشته باشد. با کمک متخصصان پالئو پاتلوژیست و آنتروپلوژیست بسیاری از مطالب مربوط به زندگی در این ناحیه با مطالعه اسکلتها روشن شد. با این فناوری میتوان فهمید که صاحبان این گورها از چه نژاد و گروهی بوده اند. سن مردگان نیز در گورهایی که شکافته شده بودند تشخیص داده شد و نسبت تعداد مردان به زنان و کودکان هم معین گردید. معلوم شد در زمان معینی یک بیماری مسری موجب مرگ تعدادی زیادی از کودکان و نوجوانان شده و آنها را بدین دلیل به خاک سپرده اند. همچنین استخوان جنینی را که در شکم مادرش مرده بوده نیز تشخیص دادند. بنا بر تخمینی که زده شد در گورستانی که مورد کاوش قرار گرفته ۵۵ درصد از اسکلتهای مکشوفه به کودکان کمتر از ۹ سال متعلق بوده است. تحقیقات باستانشناسان نیز نشان داد که شمار زیادی از ساکنان شهر سوخته به کارهایی اشتغال داشته اند که مربوط به تهیه غذا نبوده است. صنعت کوزه گری، حصیربافی، سنگ تراشی و تهیه جواهرات و زینت آلات از سنگ لاجورد و فیروزه عدهای از صنعت گران این شهر را به خود مشغول داشته است. رود هیرمند پیش از آنکه در میان شنزارهای سیستان ناپدید گردد، در جلگههای مجاورش وضعی شبیه سرزمینهای مجاور دره نیل به وجود آورده بود به این معنی که در مواقع معینی از سال در نتیجه بالا آمدن سطح آب رودخانه زمینهای واقع در کنار آن مشروب میشده و خاک حاصلخیز میگردیده و این امر سبب شده بود که ساکنان این ناحیه بتوانند به کار کشاورزی بپردازند و در مرحله شهرنشینی موفق به پیشرفتهایی گردند. این نکته قابل توجه است که شهر سوخته تنها نقطه از ناحیه جنوب ایران نبوده است که در هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح به درجه نسبتا بلندی از مدنیت رسیده باشد. در مجاورت این ناحیه در نقاطی مانند تپه یحیی، تل ابلیس، بم و شهداد کاوشهایی انجام گرفت که حاکی از وجود تمدن پیشرفتهای در ناحیه وسیعی از جنوب ایران و سواحل خلیج فارس بوده است.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید