شلاق زدن بچه ۱۲ ساله در انظار عمومی

بنظرم تاریخ نگاران باید تاریخ صد ساله اخیر را دوباره بنویسند. خبری که در روزنامه اطلاعات مورخه ۱۴ خرداد سال ۱۳۳۱ (دولت مصدق) منتشر کرده واقعا تکان دهنده است. آن دو سالی که مصدق زمامدار مطلق ایران بود و شاه جوان را با هوچی گری و عوام فریبی منزوی کرده بود، یکی از تاریک ترین دوران زندگی ایرانیان بود.

نفت را بدون برنامه و بدون تدبیر مثلا ملی کردند و انگلیسی ها را اخراج کردند اما خودشان نه قادر بودند آنرا استخراج کنند، نه تصفیه کنند، نه حمل و نقل کنند، نه بفروشند و نه حتی آنرا توزیع و پخش کنند. درنتیجه صنعت نفت با آن همه عظمت خوابید و خزانه کشور خالی تر گردید. اوضاع آنقدر خراب شده بود که قند و شکر در بیشتر شهرهای ایران کوپنی شد و ماهها توزیع نمیشد. آموزگاران و کارمندان دولت ماهها بی حقوق مانده بودند اما با همه این بی مدیریتی ها و بی برنامگی ها، دولت مصدق بدنبال اجرای احکام تعالی بخش اسلام ! بود. مصدق مستقیما به رادیو نوشت که موسیقی را حذف کنید و به جای آن گفتار آموزنده مذهبی جایگزین کنید.

اما شلاق زدن یک بچه دوازده ساله را چگونه باید تفسیر کرد؟ چرا هیچ طرفدار مصدقی تاکنون چیزی در این باره نگفته و ننوشته است؟؟

به اشتراک بگذارید: