سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

حملاتی که این هفته به نسرین ستوده شد و سکوت فعالان و عدم حمایت از این زندانی معروف سیاسی چیزی بجز دلسردی برای بسیاری از مخالفین رژیم ایجاد نخواهد کرد. این حملات و این سکوت نشان میدهد که رژیم قادر بوده که یکی از سرشناس ترین مخالفین خود را نه تنها از حمایت مردمی محروم سازد بلکه او را هدف خشم کور مخالفبن دیگر سازد.

در این شکی نیست که ما همه خشمگینیم و رژیم با تردستی از این خشم استفاده نموده و از طریق ارتش سایبری اش هر بار آن را به سوی یک فرد یا گروه مخالف سرازیر میسازد. یک روز نسرین ستوده است و روز دیگر شورای گزار و شریعتمداری. یک روز شهبانو است و روز دیگر نوبت منوجهر بختیاری است و روز دیگر سپیده غلیان و اسماعیل عبدی و نرگس محمدی و هر کس دیگر که فکر میکنید مخالفین هرگز فریب رژیم را در مورد او نخواهند خورد. سرمایه زیادی هم نمیخواهد، چند تا عکس رضا شاه و محمد رضا شاه و قربان صدقه پهلوی رفتن کافی است که خیلی ها فریب بخورند.

نسرین ستوده توانست این هفته باز یرای مخالفین اعتبار و برای جنبش حقوق بشری در ایران شهرت بیاورد و چه آسان مخالفین نه تنها از این ثروت استفاده ای نکردند بلکه با خشم و حسادت آن را به جیب رژیم ریختند. نه قضات آلمان واکنش مناسبی از مخالفین برای اهدای جایزه حقوق بشر به نسرین ستوده دریافت نمودند و نه وزارت خارجه امریکا سخنی در حمایت از نسرین ستوده از مخالفین شنید. در تویتر بیش از 90% از نظرهائی که در پای تویت وزارت خارجه امریکا در مورد درخواست آزادی نسرین ستوده بود فحاشی و تهمت و بدگوئی به ستوده و انتقاد از امریکا برای توجه به بزرگترین فعال حقوق بشری در ایران بود. خوب آری، وزارت خارجه امریکا هم میداند که فضای مجازی و از جمله تویتر پر از سایبری های رژیم است اما نمیگوید که پس بقیه شما که هر روز هشتگ ترند میکنید کجا هستید که از این فعال حقوق بشری و زندانی سیاسی سرشناس حمایت کنید؟ متاسفانه گاهی سکوت غیر قابل توجیه است.

به سهم خود بسیار دلسرد شدم و اگر یک فریب خوب برای این همه دشمنی با نسرین ستوده دیده بودم شاید با خود میگفتم که نمیتوان از هموطنان ایراد گرفت و فریب بسیار هوشمندانه ای بوده است، اما خیر، به جز مزخرف بافتن چیزی نمی یابی و در شگفت میشوی که جگونه افرادی که خود را فرهیخته میخوانند اینگونه طعمه دام آخوندها میشوند و تمام قدرت استدلال خویش را در طوفان خشم کور از دست میدهند. خوب است به چند مورد اشاره شود.

-میگویند نسرین ستوده مهره خودشان است و همین عکسها با خاتمی و نزدیکی به اصلاح طلبان دلیل کافی برای اتهام او است.

کدام فعال سیاسی و حقوق بشری در ایران دل به دولت اصلاحات نبسته بود و آرزویش این نبود که رژیم از درون و بدون خونریزی و نابودی کشور تغییر کند و راهی برای حکومت مردم باز شود؟ مگر این همان سنت دیرینه ایرانیان نیست که در برابر حریف قوی از درون وارد شوند و اوضاع را تغییر دهند.مگر این همان نیست که ایرانیان با اعراب و مغول ها کردند؟ چگونه است که یک ملت و آن کاربران سیاسی که دل به اصلاحات بسته بودند خوش باوری خویش را فراموش نموده و به ستوده میتازند؟ ستوده این شرف را داشته که فارغ از نوع حکومت خواهان برقراری و احترام به حقوق بشر و بخصوص حقوق زندانیان و استقلال دستگاه قضا در ایران باشد. یعنی همان ابزاری که ایران برای تغییر و رهائی از فساد لازم دارد. او هرگز از این درخواست قدمی پا پس نکشیده است.

-میگویند نسرین ستوده مهره فرانسوی ها است و همانگونه که خمینی را به ما قالب کردند میخواهند او را هم رئس جمهور کنند.

در مورد فرانسه و غرب به طور کلی و نقش حقوق بشر در مبارزه اش با تهاجم اقتصادی و سیاسی چین در جای دیگر نظر خود را ابراز کردم اما نه فرانسه و نه نسرین ستوده و نه هیچکس دیگر نمیتواند و نباید گناه خریت یک ملت را متقبل شود. خمینی در همان زمان هم که فرانسه از او حمایت میکرد یک فرد مرتجع و ضد حقوق بشر بود و سالها برای بازپس گرفتن حقوقی که زنان بدست آورده بودند و دیگر حقوق انسانی که مردم پس از انقلاب مشروطه و با کمک پهلوی ها بدست آورده بودند مبارزه کرده بود. این چه دلیل و سنجش مسخره ای است که خمینی را با ستوده برابر کنیم؟ حمایت از نسرین ستوده از سوی کانون وکلای فرانسه بوده و نه دولت آن اما بر فرض هم که باشد، چه اشکالی در آن هست؟ مگر محمدرضا شاه را انگلیسی ها به سلطنت ننشاندند؟ و خیر، نسرین ستوده هرگز آرزو نکرده که رئیس جمهور باشد هر چند که به چنین آرزوئی از سوی هر ایرانی نیز ایرادی وارد نیست.

-میگویند همین که ما خواستیم نوید افکاری را نجات دهیم اعتصاب غذا کرد تا نظرها را از حرکت برای نجات نوید افکاری منحرف کند.

باید از اینهائی که فکر میکنند همه باید بنشینند عقب تا تویتهای اینها دیده شود پرسید مگر فکر میکنید چند روز در سال وجود دارد؟ 365 روز داریم و حداقل 365 هزار جنایت از سوی رژیم. در هر زمان حرکتهای زیادی به موازات هم وجود خواهند داشت. وانگهی وجود حرکتهای موازی موجب قدرت ما است و نه تضعیف ما. این حرکتها و حمایت زندانیان سرشناس حقوق بشری مانند ستوده باعث میشود که نخهای رژیم برای جانی و بزهکار نمایش دادن قربانیان پنبه شود.

-میگویند که دیگر حوصله مان از دست اعتصاب غذاهای این سر رفت و اعتصاب غذای واقعی نکرده و جیزهائی هم میخورده.

واقعا به چنین سخنان ابلهانه و تهوع آوری جه میتوان پاسخ داد؟ گویا نسرین ستوده ابزاری بجز ضربه زدن به جان و سلامتی خویش در دست دارد. گویا این زن مقاوم که بوضوح ضعف جسمانی بر او مستولی شده باید از اینهائی که پشت کامپیوترهایشان کیک و قهوه میخورند اجازه بگیرد که کی اعتصاب غذا کند و کی جرعه ای آب بنوشد.

اوباش رژیم و ارتش سایبری به کار خویش مشغولند اما این حق ناشناسی مردمی که ستوده خود و خانواده اش را قربانی آنها نمود چیری بجز لکه ای از ننگ و شرم بر دامان این جامعه باقی نخواهد گذاشت. جامعه نادانی که یک روز یه بختیار پشت میکند و یک روز به ستوده و همیشه آماده پذیرش فریب آخوند است. بسیاری از مخالفین رژیم خود را فرهیخته میدانند و میپندارند همین که به مسجد نمیروند و پای سخن آخوند نمینشینند یعنی این که دیگر فریب آخوندها را نمیخورند و حال آن که بلندگوئی به دست گرفته و همراه لشکر سایبری سخنان رژیم را بازتاب میدهند. آخوندها اینها را از خودشان هم بهتر میشناسند.

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
12 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها