سربازان گمنام موسی میزنند، سربازان مریم و مسعود قمپز در میکنند!

نسل ترمیناتورهای ۵۷ تی فکر میکنند نسل امروز هم همانند این کودن های ایران ویران کن است که خمینی را در ماه ببینند و به دنبال پشم حضرت آغا لای تازی نامه بگردند.

سیاست اسراییل را در این سالها همه میدانیم: می زنند و گردن هم نمیگیرند؛ اما آنها همیشه اولین کسی هستند که خبر را اعلام میکنند.حمله به پایگاه مالک اشتر خبر بسیار خوب و شادی بخشی است. هر پایگاه و هر مکان و هر شخصی  از این «جمهوری جنایت» ایران بربادده نابود شود، به نفع مردم است؛ اما مشکل از جایی آغاز میشود که این وسط مشتی مفلوک غارنشین بیمار جنسی بخواهند برای خودشان  خیالبافی کنند و فکر کنند نسل جوان ایرانی و اینترنت دیده هم همانند این الاغ های خمینی طلب و ۵۷ تی نادان است، این واقعا زور دارد!

این حقیقت که اسراییل همیشه دوست دارد ایران ضعیف بماند، بر کسی پوشیده نیست. در زمان شاه اسراییل ایران را «رقیب» می دید و از قدرت گرفتن ایران احساس خطر میکرد اما در زمان «خامنه ای»، اسراییل «جمهوری اسلامی» را خار و حقیر کرده است و با توجه به حماقت ذاتی خامنه ای ها و احمدی نژادها _ شاید یک روز گندش در بیاید که جملگی ماموران موساد بوده اند _ توانست مشکلش را با اعراب حل کند و در خاورمیانه آشوب زده وجود و ماندگاری کشور اسراییل به عنوان یک حقیقت غیر قابل انکار پذیرفته شود! توجه داشته باشید این پذیرفته شدن را نه کلینتون و نه بوش و نه ترامپ، موفق به انجامش نشده بودند اما نظام جمهوری اسلامی با رهبری بصیرت افزای خامنه ای و سیاست های به ظاهر ضد اسراییلی اش موفق شد اسراییل را به عنوان یک حقیقت غیر قابل انکار و ابدی در خاورمیانه جا بیاندازد.

شر خر سیاسی

پیرمردان و فسیلان زوار در رفته پادگان مسعود و مریم این روزها همانند شرخرهای قدیم چک های نقد نشده را میخرند و با لکاته گری سعی دارند این چک های در وجه «حامل» را به نام خود ثبت کنند. در همین غرب و فیلم های هالیوودی هم ما شاهد هستیم عده ای لاشخور و کفتار قسمت «درتی ورک» یک عملیات را به عهده میگیرند. اگر سیاست سکوت اسراییل در موضوع حمله به نهادها و اشخاص مرتبط با برنامه های اتمی و ضد اسراییلی نظام عوض شده باشد و تصمیم اسراییل این باشد که همانند جمهوری اسلامی از نیروهای نیابتی استفاده کند، برای این کار هیچ نیرویی بهتر از مجاهدین خلق وطن فروش وجود ندارد و استفاده از سازمان مجاهدین برای همه طرفین بازی تخت و عمامه، بازی دو سر برد است.

اول از همه اسراییل از فشارهای بین المللی رهایی پیدا می کند و همانند جمهوری اسلامی که به عربستان حمله میکند و گردن «حوثی» های پابرهنه می اندازد، اسراییل هم همین سیاست کی بود کی بود من نبودم را دنبال میکند و این وسط با پرداخت پول به وطن فروشان مجاهدین که یک روز از خمینی و قذافی و بازاری های حامی انقلاب ۵۷ پول  گرفتند و ایران را ویران کردند و روز دیگر سوار بر توپ و تانک صدام شدند و نقش نیروهای نیابتی صدام حسین را در جنگ ایران و عراق که صدام آن را «قادسیه» ثانی خوانده بود، بازی کردند و به دستور صدام حتی در کشتار کردهای ایرانی اسیر در جغرافیای عراق شرکت کردند، درتی ورک کار هایش را به مجاهدین میسپارد و یا حتی بدون پرداخت پول این سازمان رو به احتضار کارهای اسراییل را به گردن میگیرد تا بگوید «مرده گوزید!»

در طرف دیگر ماجرا، جمهوری اسلامی که جنگ زرگری و کمی تا قسمتی واقعی با اسراییل به راه انداخته است، جلوی طرفدارانش کمی آبرو داری میکند که بله، فقط اسراییل نیست و مجاهدین نیز هستند و بنابراین اکنون وقت آن است که به قول خامنه ای کودک کش «خدای دهه شصت» را برای کشتار دسته جمعی فریاد کنیم؛ این یعنی دقیقا در شرایطی که مجاهدین وزن یک پشم رها شده از تخم های اسب حضرت عباس را هم در افکار عمومی نسل جوان ندارند، هر حرکتی را با منتسب کردن به این اوباش، به بدترین شکل سرکوب کنند و به دلیل منفوریت این سازمان در داخل ایران صدا هم از هیچکس بلند نشود.

در طرف دیگر این سکه بی شیر، جمهوری اسلامی با استفاده از منفور بودن این سازمان  و مانور بر روی حرف هایی که مایک پنس های اجاره ای و غیر اجاره ای میزنند، به مردم ایران میگوید که  اگر ما برویم اینها قرار است بیایند و اوضاع فرق چندانی نخواهد کرد!

استفاده از کارت سازمان سکس گروپ علوی  هم برای اسراییل برد است و هم برای جمهوری اسلامی! این وسط بیچاره ایران و ملت ایران که در هر بازی و انتخابی،بازنده بزرگ هستند. همانطور که بارها اشاره شد برای عبور از جمهوری اسلامی باید از تمام جریان های دخیل در انقلاب اسلامی عبور کرد. یک پای این اختاپوس هشت پا، مجاهدین و فدایی ها و ملی نماهای «جمهوری اسلامی» خواه است که پشت نام «مصدق» و کلمه «جمهوری» پنهان شده اند اما همه ترس و هراسشان از سقوط اسلام و سوختن «تازی نامه» ها در فرداهاست. ایران پس گرفته خواهد شد و در ایران فردا جا برای همه وجود دارد اما هر کس باید در جایی قرار بگیرد که لیاقتش را دارد و بی شک جای سازمان مجاهدین و فدایی ها و ملی نماهای اسلامی، زباله دان تاریخ و موزه های عبرت خواهد بود.

آنچه که امروز شانس مردم را برای برپایی یک حکومت ایران دوست افزایش داده است، زوال تفکر اسلامی و چپ در افکار عمومی نسل جوان است. این انقلاب هر بدی که داشت باعث شد ارتجاع سرخ و سیاه در افکار عمومی مردم سقوط آزاد کند و راه برای احیای تمدن باستانی ما پس از ۱۴ قرن اسارت، باز شود. پایان جمهوری اسلامی، پایان فصل انقلاب عبرت انگیز ۵۷ و اسلام سیاسی در ایران خواهد بود. این جمله زیبا از آخرین نخست وزیر «مشروطه» را فراموش نکنیم :

ایران نخواهد مرد!

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
3 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها