زمان یک انقلاب قابل تخمین و برنامهریزی نیست! / به جای اعمال فشار مضاعف بر مردم، امید و آگاهی تزریق کنید!
روند رخداد یک انقلاب یه معادلهی خیلی پیچیده و چندمجهولیه که به عوامل خیلی زیادی وابسته است. هیچکس هم نمیتونه زمانش رو تخمین بزنه یا برای شکلدهیِ یک انقلاب تو یک زمان معین برنامهریزی کنه. انقلابها بیشتر «پیشآمدنی» هستن تا «ایجادشدنی». گاهی بزرگترین و دردناکترین اتفاقات، هیچ حرکت و جنبشی در مردم ایجاد نمیکنه، اما گاهی کوچکترین و بیاهمیتترین اتفاق در عین ناباوری، جرقهای رو در انبار باروت روشن میکنه که دودمان رژیم و رهبرانش رو به آتش میکشه. چون اساساً روانشناسی تودههای مردم و اندازهگیری برآیند جوش و خروش و خشم و آهی که در بین این تودهها وجود داره، کار بسیار دشواریه و به همین خاطر هم گاهی اوقات نتایج غافلگیرکنندهای رو رقم میزنه و اتفاقاً همین اصل غافلگیری میتونه مهلکترین ضربات رو به بدنهی جمهوری اشغالگر اسلامی وارد کنه. در اینکه ما در مقایسه با حجم و سرعت ویرانیهایی که رژیم تروریستی آخوندی داره برای کشور و مردم ما به بار میاره عقب هستیم هیچ شکی وجود نداره، اما مبارزه با رژیمی خونخوار و مکار و تمامیتخواه مثل جمهوری اسلامی یک نقطه نیست، بلکه یک مسیره، اون هم یک مسیر ناهموار و پر پیچ و خم و پر فراز و نشیب. مبارزات نمیتونه در یک نقطه آغاز بشه و در همون نقطه هم به پایان برسه. نمیشه این مسیر رو نفی و تحقیر و انکار کرد و از یک نقطهی پایانِ خیالی صحبت کرد. حتی کوچکترین و محدودترین اعتراضات و اعتصابات در گوشه و کنار کشور ما، جزئی از همین مسیر محسوب میشن و باید باهاشون همراه شد و ازشون حمایت کرد، چون بسیار ارزشمند هستن. در این مسیر نا امیدی هست، دلسردی هست، شکست هست، اشتباه هست، انحراف هست و این طبیعت مبارزه با رژیمهای دیکتاتوریه و هر شخص و گروهی که ادعا میکنه راهکاری صد درصد موفقیتآمیز و به دور از هرگونه شکست و اشتباه داره و قصد داره مبارزه با این رژیم رو در همون راهکار خلاصه کنه، یا خاماندیش و کمتجربه است و با پتانسیلهای مبارزاتی و جزئیات مسیر مبارزات مردم ایران و شرایط سیاسی و اجتماعی امروز کشور ما و نقاط ضعف و قوت مزدوران سرکوبگر رژیم تروریستی آخوندی آشنا نیست، یا اساساً دروغگو و عوامفریبه. باید دونست که این مسیر نَه تنها مسیر مبارزه با اصل و اساس و تمامیت جمهوری تروریستی اسلامیه، بلکه مسیریه که توش اندیشهها و دیدگاهها و مطالبات و انتظارات و تجربیات مردم ایران به بلوغ میرسه و مردم ایران بیشتر و بیشتر با تواناییهای خودشون و ماهیت تماماً فاسد این رژیم اشغالگر آشنا میشن. این مسیر باید به تدریج مراحل خودش رو طی کنه و راه میانبری در این مسیر وجود نداره. این موج باید چند بار به جلو بیاد و به عقب برگرده تا بتونه در نهایت صخرهای رو متلاشی کنه. این موج به جلو میاد، شرایط رو میسنجه و تجربه کسب میکنه و به عقب بر میگرده و بار دیگه، مجهزتر و مقاومتر به جلو میاد تا سدهای پیش روی خودش رو فرو بریزه و پیش بره. کودکِ مبارزات مردم ایران برای اینکه روی دو پای خودش بایسته، نیاز به زمان داره. هم نیاز به زمان داره و هم نیاز به راهنمایی و دلسوزی و امید و آسیبشناسی. این کودک به زمین میخوره و طبیعیه که به زمین بخوره، اما در نهایت میایسته. فقط باید توانش رو به درستی سنجید و باهاش همراه شد و درکش کرد و بهش فرصت داد. افرادی که برای این کودک، ضربالعجلهای ناسنجیده و بیهوده تعیین میکنن و کنشی فراتر از تواناییهاش رو ازش انتظار دارن، تنها ترس و نا امیدی رو بهش تزریق میکنن. اما نقدهای سازنده همواره باید مورد استقبال قرار بگیره. باید تعارفات و مصلحتاندیشیها رو کنار گذاشت و تحلیلهای واقعبینانه ارائه کرد. واقعبینی به معنای تخریب و ایجاد دلسردی نیست، بلکه واقعبینی در شرایط امروز جامعهی ما میتونه سازنده و امیدبخش باشه و یک نیروی محرکهی قدرتمند رو به تودههای مردم و نیروهای مبارز تزریق کنه. تا زمانی که واقعیات موشکافی نشه و آسیبها و نقاط ضعف شناخته نشه، همهی ما محکوم به درجا زدن هستیم.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید