ریشه های خودباختگی روشنفکران مقابل خمینی
آخوندها در طول سالیان دراز خودشان را بعنوان “علما” و “مردان خدا” و طبقه ای برتر در میان توده ها جا زده بودند و همین باعث شده بود که تا همین چند سال پیش هر وقت آخوندی را می دیدیم فورا سلام میکردیم و به احترامش زیر پای او بلند میشدیم.
اینگونه تلقین های فریبکارانه آخوندها بر ذهن مردم عادی، از زمان های بسیار دور شروع شد و کم کم در اعماق فرهنگ عمومی رسوب کرد و نهایتا در انقلاب 57 باعث شد حتی بسیاری از تحصیلکرده ها و روشنفکرهای ما دنباله رو یک آخوند بیسواد و متحجری مثل خمینی بشوند. بسیاری از همین تحصیلکرده ها در ملاقات با خمینی تحت تاثیر شخصیت کاذب او قرار میگرفتند زیرا در تار و پود باورهایشان موجودی به نام “آیت الله العظمی” فردی بود قابل احترام فرا زمینی و برتر از دیگران.
40 سال لازم بود تا هزاران نفر قربانی آن تصور بیجا شوند، سرمایه های کشور از بین برود و ایران به خاک سیاه بنشیند تا مردم بفهمند آخوندها نه تنها “عالم” و “علما” نیستند بلکه لیاقت اداره یک توالت عمومی را هم ندارند.
اما چگونه آخوندها توانستند در افکار و اذهان مردم ایران خودشان را بعنوان موجودی برتر جا بیاندازند؟
از طریق نقل روایات جعلی و مسخره و کاملا مضحک. هزاران داستان دروغ را با آب و تاب فراوان آنقدر تکرار کردند تا در نبود وسایل ارتباط جمعی، خودشان را بعنوان طبقه ای فرهیخنه جا بیاندازند.
مثلا به داستان زیر نگاهی بیاندازید:
آیت الله شیخ محمد سراب تنکابنی نقل کرده است:
روزی راهی عتبات عالیات شدم. در راه دیدم مردی در جلوی مرکب من حرکت میکند و هرگاه کاروان توقف میکرد غیبش میزد و محو میشد و هر زمان که کاروان راه می افتاد دوباره پیدا میشد و جلوی مرکب من حرکت میکرد.
تا اینکه در شبی که قافله در حال حرکت بود دیدم او در جلوی قافله حرکت می کند. من به نحوه راه رفتن او دقت کردم دیدم مثل آن است که در روی هوا حرکت می کند و پاهای او به زمین نمیرسد!!
ابتدا ترسیدم اما او را صدا زدم و از او پرسیدم تو کیستی و ماجرا چیست؟
گفت: من مردی هستم از طایفه جن. مدتی پیش گرفتاری مهمی برایم پیش آمده بود نذر کردم اگر خدا مرا از این گرفتاری نجات دهد در مرکب یکی از “دانشمندان” شیعه با پای پیاده به زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام بروم. چون اطلاع یافتم شما در قافله هستید از فرصت استفاده کرده به اداء نذر خود پرداختم.
منبع: نشریه نصیحت: شماره 71 صفحه 2 تاریخ 16/12/1372
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید
