رژیم کودک کش و تظاهرات های کور ؛ فوران خشم در خون ایرانیان داخل و جاری شدن «آدرنالین» در خون ایرانیان خارج از کشور
پیش از آنکه بر اساس تیتر، این مطلب را قضاوت کنید، خواهش میکنم ابتدا تا به انتهای مطلب را با دقت بخوانید و پس از آن پاسخ نکات مطرح شده را بدهید.
در این روزهایی که ملت جان به لب رسیده ایران، به بهانه گرانی دوباره وارد کف خیابان ها شده است و شعارهای ساختار شکن میدهد و برای خامنه ای جنایتکار و رییسی قصاب آرزوی مرگ میکند، پرداختن به موضوع حساس «تظاهرات» و بر خلاف «اکثریت» نظر دادن، کاری است بسی دشوار.
از یک طرف سایبری های رژیم با منتسب کردن هر حرکت و شعاری به رژیم و پخش کردن این جمله که «کار خودشان» است؛ سعی میکنند تصویری شکست ناپذیر و نظمی بی نقص و سیستمی تا ابد پا برجا را از جمهوری اسلامی و نیروهای سرکوبگرش ارائه دهند و در اراده ملت تردید ایجاد کنند، و از طرفی دیگر هیجان و شجاعتی که اینگونه تظاهراتها به ایرانیان داخل کشور تزریق میکند و در طرف مقابلش ایرانیان خارج از کشور هم دچار فوران «آدرنالین» در خون میشوند، باعث میشود که پرداختن به دور از احساس و هیجان به «تظاهرات های کور» کاری بس دشوار باشد.
اول از همه بگویم امیدوارم در گوشه به گوشه و خیابان به خیابان ایران مردم چنان ببارند و سیل شوند که این سیل تمام کثافت هایی ( بسیج، سپاه، خامنه ای ، اپوزیسیون ساخت رژیم و ملایان و بازاریان و اختلاس گران و ….) را که ۴۳ سال است ایران را آلوده کرده است، با خود ببرد و از صحنه گیتی محوشان کند.
من مطمئن هستم این آرزوی من ، آرزوی مشترک میلیون ها ایرانی است اما چه میتوان گفت که «انقلاب» و «براندازی» و نبرد با «اختاپوس» صدپای جمهوری اسلامی که یک پایش سپاه پاسداران است و یک پایش بسیج و یک پایش پوتین حرامزاده و پای دیگرش سپاه قدس و یک پایش اژدهای چین، با آرزوهای ما از میان نمیرود.
تظاهراتهای سراسری قسمتی از مبارزه با رژیمی است که خود زاده انقلاب است، اما همه «مبارزه» نیست؛ سوال مهم اکثریت مردم امروز این است که آیا این تظاهراتها باعث براندازی میشود؟
هدف این تظاهراتها چیست؟ اعتراض به گرانی؟ حذف خامنه ای؟ حذف رییسی؟ برانداختن جمهوری اسلامی؟
این مردم خشمگینی که ۴۳ سال است توسط طناب دار و سنگسار و تیرباران و تفنگ ساچمه ای و اسلحه جنگی و شمشیر وباتوم و غیره به قتل رسیده اند، چه میخواهند؟
فقط امیدوارم با کلمات قشنگ و کلی چو «استقلال» و «آزادی» و چرندی مثل «جمهوری ایرانی» که اصلا معنایش مشخص نیست ، خودفریبی نکنیم.
جمهوری اسلامی در طول این ۴۳ سال با از میان بردن افرادی چو دکتر بختیار و فریدون فرخزاد و … باعث شده است نوعی خلاء رهبری ایجاد شود. این خلاء رهبری باعث شده است که حرکت های مردم به ثمر ننشیند. نمونه بارز خطاهای راهبردی و فقدان «رهبری برانداز» در یک جنبش، «جنبش سبز» است که به دلیل تعلل و دلبستگی آقایان موسوی وکروبی به جمهوری اسلامی و آرمان های خمینی قاتل، آن خشم و خروش خردادی مردم را _ «خواسته» یا «ناخواسته»_ در سرمای «بهمن» ۸۸ خاموش کردند و هم مردم سرخورده شدند و هم خودشان گرفتار حبس.
در تمام دنیا در تظاهراتها باید اهداف مشخص باشد. وقتی نیروهای میدانی مردم در خیابان ها از یک حدی میگذرد، این «اسلحه» زمین گذاشتن نیروهای سرکوبگر است که پایان بازی را رقم میزند.
نگاهی به انقلاب ۵۷ بیاندازید، خمینی و «مثلث بیق» حرام زاده در پشت پرده با سران ارتش ساخت و پاخت کردند و مردم هم «گل میخک» در داخل لوله تفنگ سربازان گذاشتند و در آخر در روزهای ۲۱ بهمن و ۲۲ بهمن ۵۷ ما شاهد عکس هایی هستیم که سربازان با خنده در کنار انقلابیون ۵۷ تی عکس یادگاری میگیرند، اما خب همه میدانیم خمینی چگونه زیر حرفهایش زد و پس از تسلیم ارتش ، ابتدا سپهسالاران شریف ارتش شاهنشاهی را که فریبش را نخورده بودند ( جهانبانی و رحیمی و …..) تیرباران کرد و پس از آن هم به سراغ کسانی رفت که راه را برایش هموار کرده بودند…
یکی از بزرگترین مشکلات مردم این است که رژیم جمهوری اسلامی که با خدعه «میخک» ارتش را تسخیر کرد، برای عدم تکرار آنچه به پیروزی انقلاب ۵۷ منجر شد، سپاه پاسداران و بسیج را تاسیس کرد و پس از مدتی هم وقتی دید عده ای از نیروهای نظامی در جریان تظاهرات های سال ۸۸ حاضر به شلیک به مردم نشده اند، فورا «سپاه قدس» را که زیرمجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، «گسترش» داد تا با استخدام اوباش خاورمیانه، در زمان هایی که ممکن است ایرانی، ایرانی را نکشد، این اوباش به داد نظام برسند.
در آبان ۹۸ یادتان باشد قاسم سلیمانی ( کتلت الله) با آوردن حشد الشعبی از عراق، این نظریه را اثبات کرد.
در کنار این خیانت و ناجوانمردی ( کشتار و خنثی کردن ارتش) که خمینی در حق ارتش روا داشت، نکته دیگر این است که جمهوری اسلامی تا کنون نگذاشته است که «آلترناتیوی» شکل بگیرد. در زمان انقلاب تمام گروه های دخیل در انقلاب دارای تشکیلات مخفی و غیر مخفی و چارت سازمانی و «مهره میدانی» آماده به جانفشانی بودند، اما الان هیچکدام از این شرایط وجود ندارد.
برای همین هم عده ای نادان و کینه جو در کنار سایبری های سپاه سعی دارند هیچگونه رابطه ای میان مخالفان نظام و تفنگداران نظام شکل نگیرد. شما بارها در شبکه های اجتماعی با این جملات روبرو شده اید که بله، مثلا چرا رضا پهلوی گفته است با مخالفان وضعیت فعلی در سپاه و بسیج ارتباط دارد؟ پس سپاه او را میخواهد!
یعنی از این تحلیل مرغ مرده هم به تخم می آید. ما در زمان فروپاشی و کشتار ارتش شاهنشاهی، تجربه حمله عراق به ایران را هم داریم. ما چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید، تمام سلاح ها و سیستم دفاعی ایران دست سپاه است. ما نمیتوانیم پس از براندازی جمهوری اسلامی همه سپاه را اعدام کنیم! البته هستند شناسه های مجازی که متعلق به سپاه هستند و در شبکه های اجتماعی دم از قتل عام همه سپاه و بسیج میزنند تا با ایجاد هراس و تلقین این موضوع که تا پای جان برای نظام باید بجنگید گر نه راه دیگری نیست، سعی میکنند انسجام داخلی سپاه را حفظ کنند.
یادتان باشد خمینی اول جذب کرد و بعد با پیمان شکنی، قتل عام! آنکه علنی از قتل عام همه سپاه و بسیج پیش از آنکه پیروزی نزدیک باشد، میگوید، بیشتر میخورد که یک بسیجی باشد، چرا که شما اگر قصدتان هم قتل عام ونابودی نزدیک به نیم میلیون سپاهی و بسیجی مفت خور باشد، آن را از ابتدا نمیگویید! درست مثل خمینی، میگذارید خرتان از پل بگذرد و بعد پل را خراب میکنید.
شکی نیست که جنایتکاران و کسانی که دستشان به خون مردم آلوده است باید محاکمه و اعدام شوند اما ما نمیتوانیم با بقیه سپاه که حالا به دلایل منفعت شغلی و ….مشغول به کار هستند، همان برخوردی را داشته باشیم که مثلا فردا با یدالله جوانی خواهیم داشت، با محسن رضایی بی شرف خواهیم داشت، با رحیم صفوی حرام زاده خواهیم داشت. با سردار نقدی جنایتکار خواهیم داشت.
سپاه باید پس از این رژیم منحل شود و جنایتکاران آن اعدام و بقیه هم با ادغام در ارتش، فقط نظامی بمانند و به کشورشان خدمت کنند. وظیفه نیروهای نظامی حفاظت از مردم ومرزهای کشور است، نه دلالی و قاچاق، نه خزر فروشی به روسیه و خلیج فارس فروشی به چین، نه صادرات دختران ایرانی به خلیج فارس و نه کشتار کودکان در آبان ۹۸ و نه هواپیمای اوکراینی حامل مسافران ایرانی را در هوا پرپر کردن!
وظیفه نیروهای نظامی باید آبادی ایران باشد، نه همانند سپاه حرامزادگان ولایت فقیه که ایران را ویران کرده اند.
مورد دیگری که مردم ما باید به آن توجه کنند، این رژیم در پایگاه های بسیج و دانشگاه امام صادق مشغول تربیت «هیولا» است. هر کسی در این رژیم به قدرت و منصبی رسیده است، بدانید «جنایتکار» بالفطره است و برای همین هم حرکات کور و از روی خشم مردم بر علیه سپاه تا بن دندان مسلح، به نتیجه دلخواه نرسیده است.
وحشت بزرگ
اولین بار شاه ایران وحشت بزرگ را برای توصیف انقلابیون ۵۷ تی و جمهوری اسلامی به کار برد. امروز که ما در خیابان ها شاهد تیر خوردن کودکان هفت ساله هستیم و مردم همانند روزهای آخر الزمانی که در کتاب های مذهبی و تخیلی آمده است به دنبال قرصی «نان» میگردند؛ معنی کلمه «وحشت بزرگ» را بهتر از دیروز میفهمیم؛ اما چاره چیست؟
آنهایی که نگاه احساسی به وقایع سیاسی ندارند و ساختار جمهوری اسلامی را خوب میشناسند، خوب میدانند که این رژیم با پدید آمدن وحشتی بزرگ تر از خودش از میان می رود؛ اما سوال اساسی این است که چگونه مردمی به غایت صلحجو و شریف میتوانند همانند سپاه پاسدارانی که در سوریه نزدیک به نیم میلیون نفر را سلاخی کرد، بجنگند؟
«جنون» آخرین سنگر است!
جمهوری اسلامی با فوران خشم توده های نادان در بستر حماقتی ۱۴۰۰ ساله_ در کنار خشونت و بی رحمی سربازان مذهبی اش _ جان گرفت و از همان روز اول از «خون» تغذیه کرده است؛ حال چه این خون، خون مخالفان باشد و یا خون خویشتن، مهمنیست! اسلام با «خون» زنده است!
تصور کنید صبحی از خواب بیدار میشوید و خبر می آید لاشه فلان عضو بسیج محله را مردم از تیر چراغ برق آویزان کرده اند! وقتی به محل کار میروید، میبینید فلان مدیر بوقلمون که ریشی دارد و مهری داغ کرده بر پیشانی دارد، ماشینش منفجر شده است. وقتی به آشنایان زنگ میزنید، میبینید مثلا صاحب «ایران مال» را مردم در خیابان ها تکه تکه کرده اند. خلاصه وقتی سرتیتر خبرها چنین اخباری بود و از هر چناری، آخوندی را با عمامه اش دار زده بودند، آنگاه مطمئن باشید کوه یخی و سست عنصر سپاه به سرعت آب میشود وجمهوری اسلامی پایان میپذیرد.
ما مردم بی دفاع ایران نه خشونت طلب هستیم و نه فرهنگ باباکرمی و خیامی ما با این مقوله ها جور است اما هر چه هست، چاره دیگری نیست. ما مجبوریم برای برانداختن این حکومت برای مدتی به «خشونت موقت» روی بیاوریم چرا که رهبر حرام زاده انقلاب و بسیج اوباش و سپاهیان بی شرف و جنایتکار، زبان دیگری جز زبان زور را نمیفهمند.
وقتی به جای خبر کشتار مردم، خبر ادب شدن جنایتکاران پخش شد و به جای فیلم جان دادن ندا، ما شاهد «سگ کشی» شدن بازماندگان راه قاسم سلیمانی باشیم، آنوقت خواهید دید که سپاه چگونه یا محبور میشود اسلحه بر زمین بگذارد و تسلیم شود و «معامله» کند و یا با ادامه و اصرار بر حفظ جمهوری اسلامی، از سردار تا سربازش در خیابان ها سلاخی شود و جوی خون به معنای واقعی آن، از خون این خوک های ولایت وقیح پدید بیاید.
آنچه که گفته شد، یک نظر شخصی است اما شک نکنید تروریست های جمهوری اسلامی جز زبان زور، زبان دیگری را نمیفهمند. ما فقط با اوباش داخلی در سپاه طرف نیستیم. اعضای القاعده و طالبان و داعش و حشد الشعبی و حوثی و خلاصه هر چه آدمکش است در این نیروی اهریمنی و پوشالی جمع شده است. فکر اینکه اعضای سپاه با چهارتا شعار از ثروت ایران بگذرند و خامنه ای هم مثل شاه شرف داشته باشد و چمدان ببندد، فکری بس بیهوده است. اینها را باید از ایران بیرون انداخت،گر نه خود اینها جایی نمیروند.
در میان مخالفان این حکومت مجاهدین ( کاری به منفوریت ایشان ندارم) اول از همه و پس از آنها بقیه هم کم و بیش فهمیده اند که جواب آتش، آتش است گر نه اعلامیه های سیاسی به کبریتی تبدیل به خاکستر میشوند.
همین چند روز پیش دو جوان روستایی از روی فقر در فضای مجازی اعلام کردند که میخواهند خودکشی کنند و کردند و بیهوده و بدون مجازات کردن عاملان فقر خویش، جان نازنین و ارزشمند خویش را باختند. اگر فقط و فقط تنها کسانی که به هر دلیلی میخواهند خودکشی کنند، به آنچه که گفته شد عمل کنند، مردم در مدت کوتاهی پیروز میشوند.
ای کسانی که قصد خودکشی دارید، ای بیمارانی که دچار سرطان های لاعلاج هستید، جان خویش را بیهوده از دست ندهید. اگر شما از جان دست شستگان جرقه را در انبار باروت بیاندازید، شک نکنید که پیروزی و سقوط جمهوری اسلامی آسان تر از آن است که فکرش را میکنید.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید