روز «مادر» را به مادر نوید افکاری تبریک میگویم!

گر چه انتخاب روز تولد فاطمه زهرای عرب به عنوان روز مادر ربطی به تاریخ من ندارد و خود فاطمه قسمتی از مشکل و خرافاتی است که بر این ملت تحمیل شده است اما با همه اینها وقتی یک ملت یک روز خاص را بنا به مناسبتی نامگذاری میکند، چاره دیگری نیست و گاهی باید همرنگ جماعت شد.

ساعاتی پیش خبر آمد علی انصاریان هم تسلیم کرونا شد و همه ناگهان یادشان افتاد مادر علی انصاریان از همه بیشتر غم دارد اما من در همین روز مادر، مدام چهره مادر نوید افکاری پیش چشمانم نقش میبست.

شیرزنی که یکی از شیرانش به اسم نوید افکاری را رژیم جمهوری اسلامی چندی پیش به قتل رساند و اکنون هم برای ساکت کردن این خانواده دو برادر دیگر نوید را در سلول انفرادی نگاه داشته است تا لابد این خانواده بیایند بگویند مرسی که نویدمان را بر دار کردید و این همه ظلم و ستم بر ما روا میدارید!

گاهی فکر میکنم چقدر بی انصافی است که ابراهیم کتابدار و نوید افکاری و پویا بختیاری را پیش چشمان مادرانشان به قتل برسانند، آنوقت هنربند های حکومتی و سلبریدی های وابسته کلامی ننویسند اما وقتی یکی از خودشان میمیرد، زمین و زمان را خبر میکنند، آن هم بدون اشاره به عامل اصلی؛ یعنی جمهوری اسلامی و رهبر فرزانه اش!

تصویر مادر ابراهیم کتابدار را از صبح چندبار تصور کردم که در گوشه ای تنها نشسته است و دیگر ابراهیمش زنده نیست که برایش گل بیاورد.

تصویر مادر پویا بختیاری را مدام تصور کرده ام که در برابر قاب عکس پویا بختیاری اشک میریزد و با خودش میگوید :

تو فرزند کسی نبودی، تو‌ همه کسم بودی!

وقتی به روز مادر فکر میکنم، مدام تصویر مادرانی جلوی چشمهایم نقش میبندد که سرگردان در «خاوران» ها به دنبال گوری میگردند که نه «سنگ» دارد و نه نشان؛ مادرانی که در سال ۶۷ با یک تماس آگاه شدند که جگرگوشه خویش را دیگر به انتظار نباشند.

روز مادر است و من به مادر سعید زینالی فکر میکنم که هنوز پاسخ این سوال که گور فرزندم کجاست را از رییس جمهور پف؛ یوز نظام، محمد خاتمی نگرفته است.

روز مادر است و من میگویم باز خوش به حال مادر علی انصاریان که میتواند برای فرزندش مراسم «یادبود» برگزار کند، چه مادرانی که در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸، فرزندانشان تیر خوردند و غریبانه و بی صدا به خاک سپرده شدند و حتی اشک ریختن مادرانشان را هم جمهوری اسلامی ممنوع کرد.

روز مادر است و من به ملکه آواره ایران میاندیشم که چگونه دو فرزندش، لیلا و علیرضا، در غربت خودکشی کردند و هیچکس ندانست در دلشان چه میگذرد و شهبانو چه سرنوشت غریبی داشت.

روز مادر است و من به زهرا کاظمی میاندیشم، روز مادر است و من به مادر ستار بهشتی فکر میکنم، روز مادر است و من به این فکر میکنم که در سرزمین مادری، غمگین ترین فرد، همیشه مادر است…

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
3 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها