دومین نامه شجاعانه زندانی سیاسی حمزه درویش از درون زندان لاکان رشت: خامنهای جنایتکار!
ایران کارگر– حمزه درویش، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، برای دومین بار با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به خامنهای، ضمن جنایتکار خواندن وی، به تشریح گوشهای از جنایاتی که در حق او و دیگر زندانیان سیاسی در زندانها روا داشته میشود، پرداخته است.
متن کامل نامه زندانی سیاسی حمزه درویش:
«خامنهای جنایتکار!
چندی پیش نامهای سرگشاده برایتان نوشتم و حقایقی از شخصیت منفورتان را بیان نمودم؛ با این تصور که شاید بر روی تو و زیردستانت تاثیر گذاشته و انسانیت را در خود بپرورانید؛ با درک منطقی رفتار نموده و دست از جرم و جنایت و اعدامها برکشید، اما زهی خیال باطل.
طبق معمول، زیردستانت به سراغم آمده و متوسل به زور و ضرب و هتاکی و فحاشی شده تا اینگونه در مقابل یک زندانی بیدفاع قدرتنمایی کنند و بیماری سادیسمی خود را اندکی تسکین بخشند.
این موضوعی است که در طی ۵ سال حبسم کاملا به آن عادت کردهام؛ اما موضوع جدید و جالبتر از آن، درخواست زیردستانت از من بود؛ آنان با زور و اجبار از من میخواستند که با نوشتن نامهای از تو معذرتخواهی کرده و درخواست بخشش کنم تا بلکه رأفتت شامل حال من گردد و منجر به آزادیم شود.
هر کس نداند فکر میکند تو و زیردستانت چقدر انسانهای خوب، مهربان و دلسوزی هستید، اما نمیداند پشت چهره این مدعیان دروغگو چه شخصیتهای جنایتکار، بیرحم و مخوفی مخفی شده و رأفت فقط یک نکته انحرافی است.
کسانی که طعم تلخ رأفتت را چشیدهاند خوب میدانند که چه میگویم و خوب میدانند که رأفت «رهبری»، فریبی بیش نیست.
شعارهایی که با تبلیغ آن در رسانهها، میخواهند شخصیت حقیقیات که تنگبینی و بیرحمی است را بپوشانند؛ ۵ سال پیش زیردستانت با همین شعار مرا فریب داده و نه تنها ۵ سال از بهترین سالهای زندگیام را تاکنون از من گرفتهاند، بلکه خانواده، بهترین دوستان و نزدیکان، سلامتی و همه چیزم را از من گرفتند.
آقای خامنهای! رهبر حقیر، منفور و بدبخت، حال سوال اینجاست چگونه مدعی رأفت هستی در حالی که به همراه و کمک زیردستانت در عرض ۳ روز، ۱۷۰۰ نفر از مردم ایران را به خاطر اعتراض به گرانشدن بنزین کشتی؟
چگونه مدعی رأفت هستی در حالی که مخالفانت را ترور، زندانی و یا اعدام میکنی؟
چگونه مدعی رأفت هستی که برای رسیدن به هدف شوم امپراتوری خودت، مردم ایران را به گروگان گرفته و در فقر و تنگدستی نگه داشتهای؟
رأفتی که تو مدعی آن هستی، روی هیتلر و بسیاری از جنایتکاران و جلادان را سفید کرده است؛ مردم ایران هیچ احتیاجی به رأفت و دلسوزی تو و زیردستانت ندارند، فقط شر خودت و زیردستانت را از مردم ایران دور کن.
تو و زیردستانت همان شخصیت داستان سر گردنه هستید که انقلاب مردم ایران را دزدیده و سرمایه کشورمان ایران را به یغما بردهاید، اما دست تو و زیردستانت برای مردم ایران رو شده و دیگر حنایتان رنگی ندارد و نخواهد داشت.
با مکر و نیرنگ و فریب، دشمن خودت را دشمن مردم ایران معرفی نکن و با چنین بهانههایی ثروت کشور ما را حیف و میل نکن، بلکه این را به یقین بدان، تو و زیردستانت دشمن اصلی مردم ایران هستید.
دیگر از ماندن در انفرادیهای طولانی مدت و شکنجههای روحی، جسمی و روانی تو و زیردستانت نمیترسم و تا روزی که زنده هستم با افتخار و سربلندی میگویم: مرگ برخامنهای ـ لعنت بر خمینی.
آقای خامنهای! این را بدان در قانون خداوند، ظلم هرگز پایدار نیست و تو نه تنها یک شخص ظالم بلکه یک شخص ستمگر، سنگدل، بیرحم، جنایتکار، جلاد، جانی و دیکتاتور مطلق هستی که هرگز از تو به نیکی یاد نخواهد شد.
در آخر، میخواهم بگویم اگر من با چنین پرونده سیاهی جای تو بودم سر به کوه و بیابان میگذاشتم و یا اینکه با نیم متر طناب به زندگی خود پایان میدادم.
ای کاش میتوانستم طنابی که کارشناسان اطلاعات گیلان به من داده و من را تحریک و تشویق به خودکشی کرده بودند را برای تو بفرستم تا اجری هم نصیب بنده گردد.»
حمزه درویش/۴ اسفندماه ۱۳۹۹/ زندان لاکان رشت
اولین نامه حمزه درویش اینجا
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید