دفاع از مولانای ایرانی در برابر مولانای جعلی
در خبرها خواندم که آقای حسن فتحی قرار است فیلمی دربارۀ زندگی مولانا بسازد…چند نکته: اول اینکه اگر این فیلم با مساهمت و شرکت افغانها ساخته میشد خوب و مناسب بود اما با تهیهکنندۀ ترکیهای به مصلحت نیست. این انتقاد را دیگران هم گفتهاند و من با آن همداستانم. ترکیه در این موضوع خاص معارض و غاصب حق ملّی ماست. با دروغ و جعل، حقایق علمی را زیر پا میگذارد و مفاخر مسلّم ایرانی را ترک میخواند. چرا باید دم به دم آنها داد و در موضوعی که محل نزاع است و حق با ماست، مسامحه کرد و روزۀ شکدار گرفت .دیگر اینکه فیلمنامه باید به نحوی نوشته شود و کارگردان طوری فیلم را بسازد که شمس تبریزی در “خوی” بمیرد. این یک مسئلۀ ملی است. تحقیق علمی شده و دانشمندان دربارۀ آن مقالات استوار نوشتهاند. آرامگاه شمس در خوی است نه قونیه. اگر سرمایهگذار ترک قبول نکرد هنرپیشهها زیربار این جعل تاریخی نروند و بازی نکنند. ای وای که ما خودمان هم به آرامگاه شمس بیمهریم. سوم اینکه آسیای صغیر/ روم/ ترکیه در عصر مولانا جزو قلمرو فرهنگی ایران بزرگ و در حوزۀ زبان فارسی بوده است. نه اینکه زبان ترکی در آنجا رواج نداشته است. میدانیم که مولانا هم مقداری عبارات ترکی دارد. ولی زبان مولانا و شمس فارسی بوده است. همچنین مؤلفههای ایرانی در سراپای زندگی اجتماعی آسیای صغیر ،در قرن هفتم، تنیده شده بوده است. شاه و وزیر و امیر در محیط زندگی مولانا، نامهای شاهنامهای داشتند و عاشق شاهنامه بودند و به زبان فارسی شعر میگفتند. آسیای صغیر یکی از کانونهای شعر و ادب و زبان فارسی بوده است. کارگردان اگر میخواهد به علم و حقیقت وفادار باشد باید جزئیات مستند و موثق ایرانی بودن محیط زندگی مولانا را از منابع استخراج کند و در فیلمش نشان دهد. مبادا محیطی شبیه به سریالهای تاریخی ترک که از شبکههای ماهوارهای پخش میشود٬ بر پردههای سینما بنشاند!
میلاد عظیمی
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید