در ستایش قدرت فردی؛ وقتی یک نفر یک حکومت را آچمز میکند!

چندماه پیش آیت الله بی بی سی فیلم مستندی از سرگذشت صادق قطب زاده پخش کرد که در نوع خود جالب بود. برای نسل بعد از انقلاب که شناخت درستی از وقایع انقلاب و افراد موثر در آن ندارد، اینگونه فیلم ها بسیار آموزنده است.

فارغ از درست و غلط بودن عقاید صادق قطب زاده، ما در فیلم مستند بی بی سی فارسی شاهد تلاش های موثر فردی «آرمانگرا» هستیم که سرانجام عده زیادی را با خود همراه میکند و در پایان فارغ از عواقب وحشتناک انقلاب سیاه ۵۷ برای خویش و نسل خویش و نسل های پس از انقلاب، به خواسته خام خویش میرسند.

سالهاست که مخالفان حکومت در فاز عملی در جا زده اند. هر چه در فاز افشاگری و خرافات زدایی مخالفان جمهوری اسلامی کارنامه درخشانی دارند اما در فاز مدنی و عملی و تشکیلاتی ما تا پیش از دی ماه پر شکوه ۹۶ شاهد نوعی در جا زدن در میان مخالفان بودیم. این در جا زدن ها و دست و پا زدن ها در «خندق» سرگردانی حفر شده توسط استمرار طلبان حکومتی البته پس از دی ماه پرشکوه سال ۹۶ و بلند شدن فریادهای «اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» و «رضا شاه روحت شاد» به پایان خویش رسید و این روزها به لطف رونق و شکوفایی شبکه های اجتماعی و ظهور پدیده هایی چو «سام رجبی» و «مسیح علینژاد»، میتوان امید داشت که نسل جوان با عبور از دعواهای کهنه و جریان های فاسد اپوزیسیون نما، طرحی نو بیاندازد.

دوربین ما سلاح ماست!

وقتی دخترک مو فرفری و بی پروای ایران این شعار را مطرح کرد، اراذل داخلی و اوباش صادراتی و‌شیاف های حکومتی در رسانه های تسخیر شده در خارج از کشور، اول به او خندیدند؛ اما پس از مدتی چه اوباش سپاهی و اطلاعاتی و‌چه چاقوکشهای فسیل و چپول و سگ سیبیل ۵۷ تی، جملگی دست به ترور شخصیتی او زدند و همین چندی پیش برای راحت شدن از شر او، نقشه ربودنش را کشیدند؛ اما براستی چرا؟

چگونه در میان انفعال و مصلحت طلبی اکثریت، پدیده هایی چو مسیح علینژاد و سام رجبی اینگونه با تکیه بر اراده فردی، نقشه های اتاق های فکر نظام را _ با آن بودجه های چند میلیون دلاری _ اینگونه زیبا به چالش میکشند!؟

در این دو سه روزی که اخبار چالشگری آقای سام رجبی در برابر پرویز پرستویی در صدر اخبار وب فارسی قرار گرفته است، ما شاهد هستیم که چگونه فعالیت این جوان ایرانی، آب در خوابگه مورچگان ریخته است.

پس از به چالش کشیده شدن پرویز پرستویی و یکی از لمپن های چپول ۵۷ تی به نام اسفندیار منفرد زاده _ که در زمان شاه توهمات خویش را از گلوی فرهاد و ترانه های شهریار به خورد مردم ساده دل میداد و «جمعه سیاه» در سوگ مشتی تروریست بی شرم و جنایکار و نادان به راه انداخته بود‌_ ما شاهد فرو ریختن قلعه های دروغ اوباش ۵۷ تی هستیم. همان اوباشی که یک روز برای مظلومیت فلسطین اشک میریزنند و یک روز برای حوثی ها یقه درانی میکنند، وقتی پای صحبت از کشتار ۹۸ و دیگر جنایات حکومت میشود، خفه میشوند و یاد دموکراسی و حق پاسخ ندادن می افتند! این اسفندیار بی یال و کوپال و کرک و پشم ریخته که با موزیک های لات پسندش یکی از ستون های فرهنگی انقلابیون ۵۷ تی بود، دیروز اعلام کردند که چون عاشق سینما و موسیقی هستند، هر برنامه ای را فارغ از اینکه چه کسی ترتیب دهنده اش است، میروند!

یکی باید از این ترمیناتور بازنشسته ۵۷ تی که از انقلابی گری به پااندازی نایاک و سپاه رسیده است، بپرسد اگر اینگونه است، در جشن های شیراز و دربار کجا بوده است؟ واقعا حیف تف که بر شرف نداشته این ویرانگران ایران زمین انداخته شود.

سالها پیش وقتی از جواد خادم، یار شفیق دکتر بختیار و یکی از طراحان قیام پر عظمت «نقاب»، درباره سکوتش در طول این سالها سوال شد، پاسخ داد که منتظر تغییر نسل بوده است. این تغییر نسل اکنون اتفاق افتاده است اما شوربختانه تمام رسانه های مطرح و مهم و وبسایت های بودجه بگیر از کشورهای دشمن جمهوری اسلامی، همچنان در دستهای همان مافیای رسانه ای اوباش ۵۷ تی است. نسل پس از انقلاب جز شبکه های اجتماعی هیچ تربیونی ندارد و اگر امروز این نسل تا به این حد برای سازماندهی و ایجاد تشکیلات و هسته های مقاومت دچار مشکل است، دلیلش نداشتن بلندگوهای تبلیغاتی است. این نداشتن رسانه گر چه مهم است اما همانطور که همگان دیدیم میشود با تکیه بر تلاش و کوششی مضاعف، همچو مسیح علینژاد و «سام رجبی» این کمبود را جبران کرد.

درس سام رجبی برای همه ما این است که یک نفر اگر اراده داشته باشد و تسلیم نشود، میتواند از سلبریدی های حکومتی که به قول سعید حجاریان بلندگوهای غیر رسمی نظام هستند، تا تسنیم نیوز سپاه و ۷ تومنی های ارتش سایبری را همچو ارتشی یک نفره تار و‌مار کند. آرامش و پشتکاری که سام رجبی در برابر پرویز پرستویی و رضا کیانیان نشان داد، میتواند الگوی خوبی برای همه ما باشد.

قدرت رسانه ای جمهوری اسلامی اتفاقا صدا و سیمای کپک زده اش نیست، بلکه همان مهره های صادراتی است که در بی بی سی فارسی و من و تو و ایران اینترنشنال و غیره نفوذ کرده اند و با وصل شدن به سازمان های مخوفی چو «نایاک» و پینک ننه های چپ، صدای اعتراض مردم ایران را خفه کرده اند.

هر ایرانی، یک رسانه دیگر تنها یک شعار نیست. سام رجبی و مسیح علینژاد ثابت کرده اند که یک نفر اگر اراده کافی داشته باشد و برای هدفش بجنگد و از حرامیان جمهوری اسلامی هراسی نداشته باشد، میتواند با همان دوربین موبایلش نایاک و ننه پینک ها و تسنیم ها را ضربه فنی کند. درود آقای سام رجبی، درود!

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
10 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها