خاطره ای از دیدار قوام و استالین

تحقیر ابراهیم رئیسی از سوی پوتین نشان میدهد که افراد خائن و وطنفروش حتی نزد کسانی که از آنها سود میبرند منفور و بی ارزش هستند. این قاتل و ابله به تمام معنی حتی حرف زدن هم بلد نیست و برای پوتین نوکرم و چاکرم میکند. شما حتی در جلسات و گفتگوهای رسمی اداری و تجاری هم چنین الفاظی به کار نمیبرید. این سفیه بی مایه که در یک کشور شایسته سالار کاری بیش از پر کردن آفتابه را به او نمیدادند تکیه بر جای بزرگانی چون فروغی و قوام السلطنه زده که زمانی مهار سیاست ایران را در دست داشتند و نبوغ سیاسی شان هنوز موجب افتخار است.

این تحقیر رئیسی من را به یاد خاطره ای از ظرافت سیاسی احمد قوام (قوام السلطنه) انداخت که در مجموعه خاطرات شفاهی از دیدار وی با استالین نقل شده و اگر اشتباه نکنم این خاطره را که قوام خود برای دوستانش تعریف کرده بود،  احمد میرفندرسکی در خاطرات خویش نقل کرد.

در جریان اشغال آذربایجان احمد قوام برای مذاکرات به دیدار استالین میرود. هنگامی که آنها مشغول گفتگوی دو نفره هستند استالین سیگاری برای خودش در می آورد و بدون این که به قوام تعارف کند آن را روشن کرده و مشغول سیگار کشیدن میشود. استالین با این حرکت سعی در تحقیر و کوچک کردن قوام نموده و خود را صاحب اختیار و برتر از وی قرار میدهد. قوام که دست استالین را خوانده و به نیت استالین و معنای این حرکت دیپلماتیک آگاه است تعریف میکند که من هم سیگاری در آوردم و با این که فندک همراه داشتم آن را در نیاوردم و سیگار در دست شروع کردم به نگاه کردن به این طرف و آن طرف تا استالین ناچار شد که فندکش را در بیاورد و برای من آتش بگیرد تا سیگارم را روشن کنم.

استالین در آن سفر بسیار تحت تاثیر قوام قرار گرفت و آنچه قوام کرد و نقش وی در نجات آذربایجان بر همگان آشکار است.

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
3 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها