خارج شدن کنترل اوضاع از دست رژیم
مدتی است به خبرهای رسیده از ایران از زاویه دیگری نگاه می کنم که همگی نشانگر این واقعیت هستند که کنترل اوضاع از دست رژیم خارج شده و مملکت مثل یک کشتی بدون سکان در میان امواج سهمگین کمبودها و تورم و گرانی و بی عدالتی و اختلاس رها شده است. هر گوشه کشور را نگاه کنی، عده ای جمع شده اند و حقوق از دست رفته خود را مطالبه می کنند. در برخی شهرها تجمعات بازنشستگان، در جایی دیگر اعتراض کشاورزان، درتهران بازاریان، در کرج، در اصفهان، در خوزستان، در مشهد، در زاهدان و خلاصه جای جای این مملکت اعتراض و نارضایتی دیده میشود و حکومت قادر به حل هیچ یک از مطالبات مردم نیست.
این وضعیت را میتوان در عملکرد رژیم در قبال بحران کرونا آشکارا دید. اینها نه اراده ای برای کنترل آن داشتند و نه توان و قابلیت مهار آن. برخلاف همه دولتها در جهان، هزینه تست و بستری و درمان بیماران کرونایی بعهده مردم است. واکسن های اهدایی موسسات خیریه جهانی را به خودی ها زدند و بقیه مردم را به امان خدا رها کردند. مردم هم دقیقا فهمیده اند که این حکومت برای هیچیک از نیازمندیهای اساسی مردم نه برنامه ای دارد و نه اراده ای برای حل آن و نه توان و لیاقت و کاردانی لازم برای عبور از بحرانها دارد.
پوچ بودن و میان تهی بودن این رژیم پوشالی را حتی میتوان در عرصه نظامی هم دید. شما ببینید اینها در مقابل ضربات اسرائیل چقدر بی در و پیکر و درهم ریخته اند. اسناد سری اتمی شان را با وانت بیرون بردند، مراکز هسته ای و افراد کلیدی شان را بارها زدند اما اینها جز رجزخوانی و دروغ بافی چیز دیگری در چنته نداشتند. منتظرند یک اتفاق یا حادثه ای در امریکا یا اسرائیل رخ دهد تا ادعا کنند کار آنها بوده و از دشمن انتقام سخت گرفته اند. این حقه ها را مردم داخل فهمیده اند.
تنها عوامل ماندگاری این رژیم در حال حاضر سه چیز است:
– ماشین سرکوب( سپاه، نیروی انتظامی، اطلاعات و دادگاهها و زندان)
– لشگر کراواتی صادر شده در کشورهای غربی و رسانه ها برای ماله کشی جنایات رژیم
– طیفی از سیاستمداران فاسد و چپگرا در امریکا که به هر قیمتی میخواهند این غده سرطانی در خاورمیانه باقی بماند. هدف آنها از کمک به رژیم آخوندها ناشی از دو چیز است:
عده ای از آنها از نظر ایدئولوژی با رژیم های ضد امپریالیستی اشتراک فکری دارند مثل باراک اوباما، برنی سندرز و همین رابرت مالی نماینده ویژه امریکا در امور ایران
عده دیگری هم اهداف کاسب کارانه دارند. آنها می دانند که اگر در خاورمیانه آرامش برقرار شود دیگر کشورهای ثروتمند خاورمیانه نیازی برای خرید تجهیزات نظامی و ماهواره ای ندارند. دمکراتها همواره دنبال این سیاست بوده اند که اوضاع را آشفته نگه دارند. یکی به نعل بزنند و یکی به میخ، یک قدم کار مثبت انجام میدهند و چند قدم کار منفی دقیقا مثل همان کاری که در قبال سوریه و لیبی کردند.
الان تیم پشت سر اسلیپی جو در کاخ سفید آنچنان بی مهابا و پرانگیزه بدنبال برداشتن تحریم ها و بازکردن شریان های مالی برای این رژیم ورشکسته در حال سقوط آخوندی هستند که حاضرند بخاطر آن با بلدوزر از روی متحد استراتژیک خود یعنی اسرائیل هم رد شوند. دمکراتها میخواهند به هر قیمتی این رژیم را سرپا نگه دارند.
اما هیچگاه همه معادلات مطابق میل سیاستمداران پیش نرفته و نخواهد رفت. کافی است مردم ایران و یا اسرائیل ، کافه را بهم بریزند.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید