جای شاهزاده فیلیپ و سخنانش خالی خواهد بود

اگر قرار بود یکی آخر اشرافیت باشد این میبایست شاهزاده فیلیپ میبود. فرزند یک شاهزاده یونانی و یک شاهزاده خانم دانمارکی که با ملکه بریتانیا ازدواج کرد. فیلیپ هرگز در سیاست کشور وارد نشد اما کارهای عام المنفعه  و از جمله بنیاد او برای پرورش استعدادهای جوان نام نیکی از او به  یادگار گذاشت. در عکس پایین وی مشغول شوخی نمودن با تنی چند از برندگان جوایز این بنیاد است.

این اشرافی همیشه مراعات مقام خویش و اشرافیت را نمیکرد و در انگلستان شهرت او برای حرفهای رک و راستی است که از دهانش میپرید و گاه باعث خجالت خانواده سلطنتی و سرخ شدن ملکه و گاه باعث دلخوری جوامع دیگر و شرمساری حکومت انگلستان و اما همیشه باعث تفریح مردم میشد. اینجا بخشی از سخنان بی پرده او را بیاد می آوریم.

زنهای انگلیسی آشپزی بلد نیستند.

(انگلستان 1966)

تو با سنگریزه قرقره میکنی؟

(1969 خطاب به تام جونز خواننده معروف بریتانیایی)

تو زن هستی. درست میگم؟

(1984 در کنیا وقتی هدیه کوچکی را از یک زن محلی میپذیرفت)

اگر چهار تا پا دارد و صندلی نیست و اگر دو تا بال دارد و هواپیما نیست و اگر شنا میکند و زیردریایی نیست، چینی ها میخورندش.

(1986 در گردهمایی WWF)

اگر قدری بیشتر اینجا بمانید شما هم چشمهایتان مثل جای بریدگی تیغ میشود.

(1986 خطاب به گروهی از دانشجویان انگلیسی در چین هنگام بازدید از آن کشور)

این مثل اتاق خواب یک زن هرزه است.

(1988 خطاب به پسرش اندرو و همسرش فرگی هنگام دیدن طرح خانه آنها)

فکر نمیکنم مدت زیادی اینجا بوده باشی. هنوز شکمت گرد و گنده نشده.

(1993 خطاب به یک انگلیسی ساکن مجارستان هنگام بازدید از آن کشور)

اکثر شما بچه های همان دزدهای دریایی نیستید؟

(1994 خطاب به فردی ثروتمند در جزیره کایمن)

چگونه مردم محلی را برای چنان مدت زمانی از مشروب دور نگاه میداری که بتوانند امتحان رانندگی را قبول شوند؟

(1995 خطاب به یک معلم رانندگی در اسکاتلند)

پس موفق شدی که رد شوی و تو را نخورند.

(1998 خطاب به دانشجوی انگلیسی که پیاده گینه نو را طی کرده بود)

کر؟ وقتی که اینقدر نزدیک اینها ایستاده اید هیچ تعجبی ندارد که کر شده اید.

(1999 خطاب به گروهی از جوانان کر در کاردیف که نزدیک یک باند موسیقی استیل ایستاده بودند)

مثل این است که یک هندی آن را نصب کرده.

(1999 با دیدن یک جعبه فیوز کهنه در بازدید از کارخانه ای در ادینبورو)

تو زیادی چاقی که فضانورد بشی.

(2001 خطاب به پسر 13 ساله ای که به فیلیپ گفت دوست دارد به فضا برود)

هنوز هم نیزه به همدیگه پرت میکنین؟

(2002 سوال از بوشمن استرالیایی هنگام بازدید از آن کشور)

بسیاری از فامیلتان امشب اینجا هستند.

(2009 خطاب به تاجر هندی تبار اتول پتل در مهمانی کاخ برای بریتانیایی های هندی تبار – توضیح: نام خانوادگی پتل یک نام خانوادگی بسیار متداول هندی است)

خوب، ریش خودت را که خوب طرح نکرده ای.

(2009 خطاب به یک طراح که ریش بزی داشت)

یک شورت برای خودت از اینها درست کردی؟

(2010 خطاب به رهبر حزب محافظه کار اسکاتلند خانم آنابل گولدی و اشاره به پارچه چهارخانه اسکاتلندی)

اگر زیپ آن لباس را بکشم پائین دستگیر میشوم.

(2012 هنگام بازدید از شهرداری براملی خطاب به یک کارمند زن 25 ساله که لباسی پوشیده بود که زیپی جلوی آن از بالا تا پائین کشیده شده بود)

خوب امروز تا حالا چند نفر را با این زیر گرفته ای؟

(2012 خطاب به یک معلول که از صندلی چرخدار برقی استفاده میکرد)

نصف فیلیپین باید خالی شده باشد از آنجا که آمده اید و بیمارستانهای ما را میگردانید.

(2013 خطاب به یک پرستار فیلیپینی هنگام بازدید از بیمارستانی در انگلیس)

تغییر دلپذیری است که آدم در کشوری باشد که مردمش آن را اداره نمیکنند.

(خطاب به آلفردو استروسنر دیکتاتور پاراگونه)

وقتی که مردی در ماشین را برای زنش باز میکند یا آن ماشین نو است و یا آن زن.

(راجع به ازدواج)

هر چیزی که نگوزد و کاه نخورد مورد علاقه او نیست.

(راجع به دخترش شاهزاده ان)

به اشتراک بگذارید: