ترمیناتورهای ۵۷ تی و سیرک مضحک دادخواهی از پرویز ثابتی؛ همه شما تروریست و از دم باید بابت تحمیل خمینی و جمهوری اسلامی محاکمه شوید!
آنهایی که همانند من در دهه جهنمی شصت به دنیا آمده اند، خوب میدانند عمر دختر و پسر پدران و مادران فعلی نسل دهه هشتادی چگونه توسط اوباشی که خمینی را بر ایران تحمیل کردند، تباه شده است.
روزهایی که انگار گرد مرگ را بر شهر و کوچه های آن کهن بوم و بر غریب پاشیده بودند. زنان چادر سیاه پوش و مردان ریشو و بوگندو و حجله های کشته شدگان جنگ ایران و عراق و ایست و بازرسی های شبانه و روزانه و صدای متعفن موذن های خنزرپنزری و چس ناله های عبدالباسط و نوای زهرآلود آهنگران و سیاه پوش بودن کل ایران!
آری نسل پس از انقلاب اگر تا این حد از شما حرامیان و جوجه چریک های نادان و فواحش پادگان های سکس گروپی و جاکش خانه های سرخ علوی متنفر است، ریشه اش در سوختن کودکی و جوانی و در کل چهار دهه از زندگی پر دردش است.
روزهایی که مانتوهای مدرسه و یونیفورم های پسرانه همچو کره شمالی یک شکل بود و فواحش سیاسی چپ هم خوشحال از اینکه فقر را تقسیم کرده اند. روزهایی که در و دیوار مدارس دخترانه و پسرانه پر بود از عکس هایی که در یک کشور نرمال، کودک آزاری محسوب میشد.
روزهایی که معلم های عصبی با هزار عقده و مشکل در خانه ها و خانواده های عزادار، بچه های معصوم را یا با خط کش میزدند و یا خودکار لای انگشتانشان میگذاشتند. روزهایی که معلم های زن سیبیلو از صد تا مرد پشمالو بیشتر نسل ما را میترساندند.
روزهایی که رنگ صورتی و آبی و زرد برابر بود با گناه و فاحشگی، روزهایی که پیراهن آستین کوتاه برابر بود با پاترول و وزرا، روزهایی که دهانت را میبوییدند تا مبادا بوی تند عرق سگی ساقی های ارمنی به مشام کفتارهای امام خمینی خوش نیاید.
روزهای سنگسار و تازیانه و قطع دست و پا و چشم، روزهای کشیدن موی دختران و کچلی پسران، روزهای وحشت از مردان و زنان پر از عقده جنسی ، روزهای هراس از تجاوزهای خانگی و خانوادگی، روزهای تلخ تر از زهر که سهم ما از کودکی نیم ساعت کارتون های تکراری و سانسور شده بود.
روزهایی که پدران و مادران گوساله ۵۷ تی نمیگذاشتند ما صحنه بوسیدن فیلم های هندی و وسترن و قدیمی ایرانی را ببینیم، اما همزمان ما را به تماشای اعدام انسان در میدان اعدامی که هنوز هم نمیدانم نام اصلی اش در تهران چه بود، میبردند!
روزهای تباه پیچیدن فیلم لای پیراهن، روزهای سیاه سیم رابط و فروختن همسایه، روزهای شراب انداختن و سرکه شدن، روزهای تجربه های جنسی با اعضای فامیل، روزهای تحقیر در ون ها و وحشت همیشگی از کمیته ای ها، روزهای آژیر قرمز و موشک و فرار، روزهای ترکش موشک و دعا در زیر پله ها، روزهای کوپن و صف و زنبیل همسایه ها و …
روزهای کوی دانشگاه و توس و شلمچه و سلام، روزهای گم شدن سعید زینالی و مرگ عزت ها، روزهای فریب خوردن از فرخ نگهدارها و رای دادن به خاتمی و روحانی ها، روزهای کشتار و کهریزک و تجاوز به وسیله شیشه نوشابه ها، روزهای پر از وحشت، در حکومتی که میراث مشترک همه شماست!
ای فواحش سیاسی ۵۷ تی، ای ابلهان مفید خمینی و خامنه ای، میدانم یکی دو سالی که از انقلاب شخمیتان گذشت و فهمیدید خمینی ، شاه نیست و همه شما را واقعا اعدام و شکنجه میکند، فلنگ را بستید و به جای کره شمالی و کوبا و شوروی، ساکن آمریکای امپریالیست و کشورهای پادشاهی اروپا شدید _ حتی یک کلمه از آنچه گفتم را نمیفهمید_ اما بدانید و آگاه باشید بدون شک در عصر دیجیتال و حافظه تاریخی ، دیگر شما تروریست های ارتجاع سرخ و سیاه نمیتوانید نام بمب گذاری ها و آژان کشی ها و بانک زدن ها و خانه تیمی درست کردن و سینما سوزاندن ها را به دموکراسی و مبارزه برای آزادی ربط دهید.
شما مادر نسکافگان ۵۷ تی اگر کوچکترین درکی از آزادی داشتید، هرگز دنبال خمینی به راه نمی افتادید. شما فواحش سیاسی حزب توده که علنا جاسوس شوروی بودید و شعار نفت شمال برای شوروی را سر میدادید، به آرزویتان رسیده اید و ایران را مستعمره روسیه و چین کرده اید!
شما بچه مسلمان های زیرعبای شیخ که حتی اختیار زن و بچه های خودتان را نداشتید و مبتکر جاکشی سیاسی در تاریخ معاصر هستید، حتی نتوانستید یک پادگان پیرمردان و پیرزنان پر از عقده جنسی را خوشبخت کنید، وای به حال ایران!
شما مزدوران کرایه ای صدام که دستهای کثیفتان به خون ایرانیان و کردهای اقلیم کردستان عراق آلوده است، شما که رهبر منحرفتان مثل آن امام زمان معلوم نیست در ته کدام چاه جمکرانی گیر کرده است، در جایگاهی نیستید که از محاکمه پرویز ثابتی حرف بزنید.
ازکدام شکنجه حرف میزنید؟ سالها در گوش ما خواندید که ساواک خامنه ای و رفسنجانی و رجوی و هزار اوباش دیگر را شکنجه کرده است، اما کدام شکنجه؟ ما هر چه دیدیم گردن های تنومندی است که تبر نمیتواند قطعشان کند!
کدام یک از شماها بی ناخن بودید؟
اگر قرار به دادخواهی است، باید تمام متولدان بعد از انقلاب از شما حرامیان خمینی پرست خلخالی پدر شکایت و دادخواهی کنند!
من فرزند دهه شصت اگر عمری برایم باقی باشد، در کنار فرزندان شجاع دهه هشتادی، از تک تک شما دست بوسان خمینی و مزدوران روسیه، در فردای ایران آزاد شکایت خواهم کرد و اگر پرویز ثابتی زنده باشد، بی شک وکالت این امر مهم را به این وکیلی که شما جانوران ۵۷ تی را خوب میشناسد، خواهم داد!
از دادخواهی حرف نزنید که یاد تروریست های طالبان در گوانتاناما میافتم و فریاد دادخواهی و شکایت از شکنجه!
خوشحالم تا امروز که نیمی از عمر نسل سوخته ماگذشته است، شما حرامیان ۵۷ تی روز به روز روسیاهتر و منزوی تر میشوید. حیف خاک ایران که بخواهد حتی جسد کثیف شما تروریست های خلخالی پدر را در خود جای دهد.
شما کفتاران و کرکسان ۵۷ تی زبانی جز دشنام نمیفهمید و در فردای ایران آزاد باید تک تک شما را محاکمه کرد؛ البته شما گدایان فاند رادیو ژمانه ها و مقیم پادگان های جاکشی، حقیرتر از آن هستید که با آن همه جنایتی که در حق ایران و ایرانی کردید، پا بر خاک پاک ایران بگذارید.
نسل ما فرزندان پس از انقلاب شما فواحش سیاسی را به فاضلاب تاریخ فرستاده است و این پسامندهای آن انقلاب کذایی که امروز در فضای مجازی جاری است، به خاطر ترکیدگی لوله های فاضلاب مستراح مرقد امام است، گر نه به زودی باران رحمت و آزادی، شما را به جایی که تعلق دارید روانه خواهد کرد!
من دادخواه جوانی به یغما رفته ام هستم، من شاکی از نسل کثیف و کودنی هستم که کمونیست تروریستش دم از مارکس میزد، اما به وقت محاکمه به یاد علی و حسین تازی می افتاد!
ایران بیدار شده است، به زودی شما پسماندگان ارتجاع سرخ و سیاه به همراه تازی نامه ها و امام و امامزاده هایتان، به فاضلاب تاریخ خواهید پیوست!
متهمی که در ویران کردن چند نسل دست داشته است، در جایگاهی نیست که از پرویز ثابتی شکایت کند. اگر قرار به شکایتی هم باشد، این نسل تباه بعد از انقلاب است که باید هم از شما و هم از پرویز ثابتی به دلیل عدم برخورد مناسب و هوشمندانه با شما، شکایت کند!
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید