بیثباتی
جودیت باتلر در مقدمهی کتاب قابهای جنگ. چهوقت زندگی شایستهی سوگواری است؟ مینویسد[vii]:
بیثباتی نام شرایطِ سیاسیشکلیافتهای است که در آن جمعیتهای معینی از فقدان شبکههای حمایتِ اجتماعی و اقتصادی رنج میبرند و بهشکلی متمایز در معرض آسیب، خشونت، و مرگ هستند. چنین جمعیتهایی در مخاطرهی مضاعف بیماری، فقر، گرسنگی، و مواجهه با خشونت بدون محافظت هستند. بیثباتی وجه مشخصهی شرایط سیاسیشکلیافتهای است با بیشینهای از بیثباتی برای جمعیتهایی که در معرضِ خشونت خودسرانهی دولتاند، آنها که غالباً گزینهای جز فرجامخواهی از همان دولتی که باید از آنها محافظت کند، ندارند. به بیان دیگر، آنها برای محافظت به دولت متوسل میشوند، اما دولت درست همان است که در برابرش به محافظت نیاز دارند.
جمعیتی که خونشان دور از چشم طبقات مرفه و متوسط شهری در خیابانها ریخته شده، همین جانهای ارزان بیمحافظی هستند که نمیتوانند از خشونت دولت به خودِ دولت پناهی بجویند و مرگشان گویا نهتنها از منظر دولتمردان شایستهی سوگواری نیست، که با غیاب همبستگی هموطنان نیز مواجه است. ماجرا آنجا شکلی تمامسمبلیک به خود میگیرد که گزارشها از پیششرطِ دفن شبانه و بیاطلاعرسانی برای تحویل دو پیکر جانباخته در مریوان حکایت میکنند و این که نیروهای امنیتی پیکر دو تن را در شیراز بههنگام خاکسپاری با خود بردهاند.[viii] مرگ این جانباختگان نهفقط از منظر دولت شایستهی سوگواری نیست، بلکه طبقات متوسط و بالای جامعه را نیز، که بیثباتی و تبعیض ساختاری کمتری به خود دیدهاند، آنطور که باید و شاید متاثر نمیکند و این سکوت، نادیدهانگاری و ضعف همبستگی اجتماعی درست چیزی است که دولت میتواند رویش برای اعمال خشونت حساب کند.
اینمیان قطع ارتباطات اینترنتی نیز به دولت امکان داده تا نهتنها در گسترش اعتراضها اخلال ایجاد کند، بلکه با سلب خودسرانهی یکی دیگر از حقوق شهروندان، برابر آنها عرض اندام کرده و تواناییاش را در اعمال خشونت به رخ بکشد. ناتوانی در ارتباطیابی با یکدیگر فقط در فضای داخلی مسالهساز نبوده، بلکه نوعی مرزبندی داخلیـخارجی را نیز تصریح کرده است. بدینترتیب با قطع چندروزهی مسیرهای ارتباطی، ایرانیان داخل کشور را از سرکوب و کشتار هموطنانشان کمخبر نگاه داشته و به ایرانیان خارج از کشور این پیام را رسانده که قادر است حس جداافتادگی را در آنها تشدید کند و به پیوند همبستگی آنها با هموطنانشان آسیب برساند. به گمانم این درست همان چیزی است که لازم است آگاهانه و هشیارانه در برابرش مقاومت کنیم. در برابر حکومتی که با تحمیل «ما»ی خودش میخواهد به ساختارهای فکری و مبارزهی مرزنشناس ما در درون و بیرون ایران آسیب برساند، همبستگی بیش از پیش ضروری مینماید. این همبستگی شامل این تلاش است که ستم و سرکوب را مریی کنیم، برای جانباختگانمان سوگواری کنیم و سرکوبگران را به نام بخوانیم.
دریا فردوسیان
برگرفته از این مقاله در رادیو زمانه.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید