ای زاهدان، ای چشم و چراغ ایران، آیا سخنگو شدن مولوی عبدالحمید امام جماعت مدرن است؟
هموطنان نازنین و خونگرم زاهدانی ( من هیچوقت برای معرفی هموطنانم به قومیت آنها کاری ندارم. برای من ایرانی اهل شیراز، شیرازی و ترک و کرد و فارس اهل تبریز، تبریزی و ایرانی ساکن تهران هم تهرانی است) درود یک شهروند ساده ایرانی را از فرسنگ ها راه دور پذیرا باشید.
دیروز بیلبوردی را در تظاهرات اخیر شما مشاهده کردم که برایم جالب بود. گویی که هدف از بلند کردن این بیلبورد که کنایه به کمپین وکالت به رضا پهلوی است، نوعی ابراز مخالفت با این کمپین است و صد البته تا اینجای کار هیچ ایرادی نیست و همه ما از موافق و مخالف شهروند ایران بزرگ هستیم؛ اما جریان از جایی جالب میشود که خود شما تظاهرکنندگان زاهدانی در این چند وقت به نحوی وکالت سخنگو بودن از جانب خویش را به مولانا عبدالحمید واگذار کرده اید و در اعتراضات نام او را فریاد کرده اید، حالا اینکه شما برادران سنی مذهب به یک فرد مذهبی پس از ۴۴ سال تجربه جمهوری اسلامی همچنان ایمان قلبی دارید و حتی برای او خون هم داده اید، آیا وکالتی مدرن و غیر انفرادی است؟
در همین هفته های پیش آقای پهلوی خیلی واضح و شفاف بارها اعلام کرده اند که به تنهایی نمیتوانند بار رهبری را بر دوش بکشند و حتی از امام جمعه شما هم که میلیون ها ایرانی غیر مسلمان هیچ اعتقادی به او و امثال او دیگر ندارند، به عنوان یکی از کسانی نام برد که باید_ در شورای رهبری مخالفان و ائتلاف_ به عنوان وکیل و سخنگوی شما اهالی سیستان و بلوچستان نقش داشته باشد!
شما نازنین هموطنان که با رشادت های خود در این چندوقت اخیر حماسه ساز شده اید، حیف نیست بازیچه بوق های تبلیغاتی و تفرقه افکن جمهوری جنایت و مجاهدین بی وطن و زباله های غیر قابل بازیافت توده ای و فدایی ۵۷ تی ساکن خانه های سالمندان اروپا شوید؟
این گروه های بازمانده از انقلاب جاهلانه ۵۷ که در بالا ذکر ننگشان آمد، اگر هزار ساعت هم شعارهای تفرقه انگیز بدهند، چون مهره و طرفداری داخل ایران ندارند ، در معادله براندازی این جرثومه تباهی مهم نیستند اما ماجرای شما اهالی سیستان و بلوچستان که جمعیت میلیونی دارید وداخل ایران هستید، فرق دارد و رفتارها و شعارهای شما در کل بدنه این جنبش و انقلاب ملی که در نیمه راه خویش است، تاثیر میگذارد.
اگر سخنگو داشتن مشروطه خواهان و وکالت دادن به یک شاهزاده از خانواده ای شناخته شده برای ایجاد ائتلاف مدرن نیست، آیا گرد یک امام جمعه مذهبی جمع شدن و وکالت سخنگویی خویش را به او دادن _ حالا بدون ایجاد سر و صدا و کمپین زدن_ عملی مدرن است؟
بیایید با هم صادق باشیم. در میان شما نازنین ها هم بدون شک نفوذی های جمهوری اسلامی و حتی خودفروختگانی که طعمه مجاهدین صدام شده اند، وجود دارد! پس مراقب باشیم استاندارد دوگانه نداشته باشیم و این مهم را آویز گوشهایمان کنیم که مردمان ایران عقاید و اعتقادات مختلفی دارند؛ چه شمایی که سخنگو و مولایتان عبدالحمید است و چه آن مشروطه خواهان تهرانی و کرجی و ایذه ای ، هر دو گروه فرزند ایران هستید و در شرایط فعلی و حتی فردای براندازی خونین این رژیم نباید بدون دلیل در برابر یکدیگر قرار بگیریم.
احیای فرهنگ ایرانی پس از اشغال ایران توسط تازیان صدر اسلام که از قضا یعقوب لیث سیستانی شما هم از بنیانگذاران آن بوده است، چه خوشمان بیاید و چه نیاید، در تاریخ معاصر در دوران پهلوی ها به اوج خویش رسیده است و امروزه خیلی از جوانان با توجه به گذار از مذهب، توجه ویژه ای به نهاد پادشاهی مشروطه در سرزمین چند فرهنگی ایران نشان داده اند و این توجه در واقع بر خلاف شعار عده ای از شما، بی نهایت مدرن است، چرا که ریشه اش به انقلاب پرافتخار مشروطه باز میگردد.
از دست دادن حمایت قشر متوسط و پایتخت نشین، هیچ نتیجه ای جز کشتار و سرکوب خونین در زاهدان و کردستان نخواهد داشت؛ هشیار باشیم و همانگونه که اکثریت قشر متوسط با همه تنفری که از مذهب پیدا کرده است، چشم بر امام جمعه مسجد بودن سخنگوی شما بسته است و بحثی از زندگی شخصی و پر از سوال او به میان نیاورده است، بهتر است شما هم همان قدر هوشیار باشید و بازیچه جمهوری کثیف اسلامی و گروه بدنام و تروریستی مجاهدین خلق نشوید.
ارادتمند و دستبوس تک تک شما دلاوران، به ایران بیاندیشید!
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید