اعتراض بسیجیان به رهبر مفلوک انقلاب در سخنرانی اخیرش؛ اگر سپاه و بسیج جنایت نکنند، رستگاری نزدیک است!

چندی پیش تلویزیون ایران اینترنشنال گزارشی را منتشر کرد از دیدار فرماندهان سپاه با خامنه ای؛ که نکته جالب توجه آن گزارش پیوستن عده زیادی از خانواده های سپاهی و بسیجی _ در جریان اعتراضات اخیر_ به مردم بود و از همه جالب تر اشاره به این نکته بود که عده ای در سپاه میخواستند بیت رهبری را به توپ ببندند!

وقتی این گزارش بیرون آمد، تلخک دفتر رهبری این گزارش را انکار و مورد تمسخر قرار داد و از طرف دیگر هم با توجه به سابقه بسیج و سپاه در جنایات رنگارنگ رژیم _ از آغاز تا کنون_عده ای این گزارش را جدی نگرفتند و عده دیگری هم گفتند کار سپاه است برای سفید سازی خودش و بعضی هم اشاره کردند که بخش هایی از این گزارش درست و بخش های مربوط به توپ بستن بیت رهبری اغراق آمیز است.

از آنجا که امکان راستی آزمایی این گزارش وجود نداشت و تلویزیون اینترنشنال تجزیه طلب عربستان هم دوست ما نیست، خیلی زود آن گزارش مهم به فراموشی سپرده شد اما امروز فیلمی از سخنرانی اخیر رهبر جنایتکار نظام بیرون آمده است که در آن بسیجیان، آغا را حسابی قهوه ای میکنند و مقام ابله رهبری مجبور میشود در میان فریادهای مردم مورد نظرش ( طرفداران یک درصدی نظام) ، صدایش را بلند کند و در آخر جلسه را بی نتیجه دلخواه، ختم به فکر کند!

اگر سیستم انتخاب کسانی که برای این جلسه ها گلچین میشوند را بررسی کنیم، خواهیم دید که این دانشجویان بسیجی و دانشجونماهای گروه های فشاری که از هزاران فیلتر رد شده اند و سوابقشان تا ۷ جد مورد بررسی قرار گرفته است _اینچنین معترض به خامنه ای هستند_ و بر خلاف دهه های هفتاد و هشتاد و نود، حتی فریاد فردی که تکبیر می گوید را جواب نمیدهند، خبر خوبی است و این فیلم میتواند باعث شود ما گزارش چند هفته پیش ایران اینترنشنال را در رابطه با سرپیچی عده ای از سپاهیان از دستور کشتار مردم را جدی بگیریم.

در طول این ۴۴ سال افراد شناخته شده و گروه های سیاسی واقع گرا بارها تاکید کرده اند که برانداختن این حکومت یعنی خونریزی و کارنامه نظام هم این موضوع را ثابت کرده است؛ اما براستی اگر بسیج و سپاه از دستور کشتار مردم به صورت هماهنگ و حساب شده سرپیچی کنند، آنوقت چه؟

این حکومت پوسیده و از درون پوک شده منتظر وزش بادی سهمگینی است تا از بن فرو بپاشد، اما اگر نگهبانان و پاسداران بیضه های خلافت خامنه ای دست به جنایت نزنند و اعلام بی طرفی کنند، بدون شک این حکومت در همان چند هفته اول اعتراضاتی که دوباره در راه است، با وزیدن نسیمی ملایم ساقط خواهد شد.

نمونه تسلیم شدن نیروهای مسلح به مردم را که آخرین مرحله هر انقلابی است، ما در سال ۵۷_ در زمان پیروزی انقلاب اسلامی دیده ایم_ که این اعلام بی طرفی ارتش شاهنشاهی باعث شد انقلاب نکبت ساز ۵۷ با کمترین خونریزی به پیروزی برسد.

پیش از اعلام بی طرفی ارتش شاهنشاهی، آمریکا و خمینی و مثلث ملعون بیق ( قطب زاده، بنی صدر، یزدی) در پشت صحنه با بزرگان ارتش ساخت و پاخت کرده بودند و صد البته وعده عفو داده بودند _ حالا اینکه به چه جرمی امثال رحیمی ها و جهانبانی ها باید اعدام میشدند، موضوع بحث ما نیست_ و همین وعده باعث شد ارتش شاهنشاهی خیلی زود و به اشتباه ایران را تسلیم ملایان و لبو فروشان و قوادهای ۵۷ تی خیابان جمشید کند، اما خب خیانت ارتش شاهنشاهی و فریبی که از امثال فردوست ها خورد ، باعث شد هم ایران ویران شود و هم خودشان گرفتار عهد شکنی خمینی شوند و اعدام گردند.

نقطه کور انقلاب ملی امروز ایرانیان که در نیمه راه است، همین است که چگونه سپاه و بسیج با توجه به تجربه کشتار ارتشیان در سال ۵۷، به مردم و رهبران آینده ایران اعتماد کنند و اسلحه ها را زمین بگذارند؟

در میان فعالان سیاسی تنها رضا پهلوی به دلیل سابقه و وزن سنگین طرفدارانش در میان نسل جوان میتواند این نقش را بازی کند. رضا پهلوی که از خونریزی گریزان است و موافق مبارزات غیر خشونت آمیز است، باید برایش ثابت شده باشد که این رژیم فقط یا با مبارزات پارتیزانی از میان میرود و یا حمله عظیم و همه جانبه خارجی، با توجه به این نکته که هر دو گزینه از نظر شاهزاده مردود است، بهترین گزینه همین تشویق و حمایت کردن از نظامیان در جهت اعلام بی طرفی است.

در کنار خلف وعده خمینی و ترس سپاهیان و بسیجیان از تسلیم شدن، سابقه سپاه و بسیج در کودک کشی ها و جنایات رنگارنگ رژیم در این ۴۵ سال اصلا قابل مقایسه با ارتش شاهنشاهی شریف و مردمی نیست و این هم یکی دیگر از مشکلاتی است که این وسط برای جوش دادن این معامله چندش آور و صد البته واقع گرایانه وجود دارد.

ملایان در طول این ۴۵ سال همه سرمایه های اجتماعی و مذهبی خویش را از دست داده اند. اگر امروز یکی از این آیت الله ها فتوای جهاد و یا تحریم بدهد، نسل جوان به چشم جک به این حرفها نگاه میکند.

رژیم جمهوری اسلامی امروز به قدرت تفنگ ها و سرنیزه ها است که سرپا مانده، گر نه اگر بسیج و سپاه دست به کودک کشی و زن کشی نزنند، هیچ احتیاجی نه به جنگ های خونین پارتیزانی خواهد بود و نه به عواقب چنین نبردهایی برای ایران بزرگ.

به عبارت ساده تر اگر اقلیت بسیج و سپاه ۵۰۰ هزار نفری دست به کشتار نزنند و تسلیم مردم شوند، هیچ احتیاجی نیست که میلیون ها نفر در خیابان ها برای پس گرفتن ایران بجنگند وحداقل ده هزار کشته دهند.

یکی دیگر از مشکلات باز کردن این گره کور، وجود تفکری است که ریشه در ماهیت مجاهدین خلق دارد؛ یعنی گروهی که مدام فریاد میزند نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم_ که صد البته هم حق با ایشان است_ ولی این نوع نگاه مجاهدین، همان نگاهی است که سپاه و وزارت اطلاعات عاشقش هستند چون با این نوع نگاه آنها به کوتوله های بسیجی و سپاهی میگویند که هیچ راهی ندارید و تا پای جان باید آدمکشی کنید.

به غیر از سازمان مجاهدین، همین دیروز آقای حامد اسماعیلیون که داغدار عزیزانش است، این شعار مجاهدین را تکرار کرد و بی شک این نوع نگاه هم طبیعی خواهد بود. واقعا باید به جای اسماعیلیون و یا خانواده مجاهدینی قرار گرفت که دختران سیزده چهارده ساله ایشان پیش از اعدام مورد تجاوز قرار میگیرند و اعدام میشوند، براستی چگونه از خانواده نیکاها و مهساها و همه قربانیان این رژیم میتوان درخواست کرد که از خون عزیزانشان که توسط کفتاران بسیج و سپاه بر زمین ریخته شده است، بگذرند و به دنبال انتقام و تکه تکه کردن این جنایتکاران نباشند؟

آیا همین درخواست خود نوعی بی عدالتی نیست؟

اینکه چگونه و با چه تضمینی بسیج و سپاه دست از حمایت رژیم خامنه ای بردارند و آینده مهره هایی که دستشان به خون آلوده نیست هم بالای دار نباشد و به غیر از جنایتکاران دانه درشتی چو سلامی و نقدی و صفوی و غیره، بقیه در ارتش ملی ایران فردا ادغام شوند، کاری است که باید برای اجرایش طرح ریخته شود و ایران بزرگ را با کمترین هزینه، از این پیچ تاریخی اش گذر داد و فردایی بهتر ساخت!

اما این وسط اگر رستاخیزی سراسری هم در ایران دوباره اوج بگیرد و ملت در خیابان ها رژیم و اوباش سپاهی و بسیجی را حوری درمانی کنند، این خود حجامتی سیاسی خواهد بود که چرک و عفونت را از پیکره ایران بزرگ برون می آورد و این حجامت تنها آرزویی است که من به عنوان یک شهروند ساده و زخم خورده از نظام منتظر وقوع اش هستم؛ اما اگر هم این مطلوب اتفاق نیفتاد ، تسلیم شدن سپاه و بسیج به مردم گر چه مطلوب دلهای زخم خورده نیست، اما کم هزینه ترین گزینه برای نجات ایران است.

اینکه آینده نیروهای نظامی و شبه نظامی جمهوری اسلامی چه میشود، به این بستگی دارد که در کجا بایستند؟ سمت خامنه ای تا به سرنوشت قدافی ها دچار شوند و یا سمت مردم و چشم انتظار معجزه احتمالی عفو!

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
2 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها