بیانیه یا طنز سیاسی شش گروه باصطلاح جمهوری خواه علیه کنفرانس خبری شاهزاده رضاپهلوی توهین به آحاد مردم ایران است
شش گروه و حزب جمهوری خواه که احتمالا نه معنی و مفهوم حزب را می دانند و نه مفهوم سازمان را در یک بیانیه سراسر کینه توزانه علیه شاهزاده رضا پهلوی بصورت مستقیم و غیر مستقیم توهین های آشکاری به مردم ایران نیز نمودند . در بیانیه مذکور که حتی کوچکترین اشاره ای به فجایع متروپل و جانباختگان چهارمحال و بختیاری و خوزستان و سیستان نشده بود؛ این ۶ تشکل که حتی برخی از آنها رهبر مشخصی هم ندارند؛ اتهامات عجیب و غریبی را علیه شاهزاده رضا پهلوی وارد کرده اند. این در حالی است که شخص خامنه ای درست یک روز پس از سخنرانی شاهزاده با عصبانیت وصدای لرزان قسمت اعظم سخنرانی خود در سالمرگ خمینی را به هشدار در مورد بازگشت مشروطه و اعتراصات مردم اختصاص داد.
طرفه آنکه تشکل های موصوف نگرانی خود را از شرایط فوق العاده دشوار کشور نیز ابراز نموده و به پیامدهای سیاستها و کارکردهای مخرب جمهوری اسلامی در حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی، ایران اشاره نموده اند. با این همه به عوض اعلام همبستگی با مردم ( نه شاهزاده ) در یک بیانیه عقده گشایانه علیه کنفرانس خبری شاهزاده رضاپهلوی؛ باز هم تنفس مصنوعی خود را بر جسد جمهوری اسلامی حواله کردند تا این میت چند صباح دیگر نفسی تازه کند.
به گفته این شش حزب جمهوری خواه، دستمایه آنها ( محافل قدرت) شعار گروه هائی از مردم در اعتراضات است که در حاشیه شعارهای مردم علیه حکومت و در راس آن علی خامنهای، شعار “رضا شاه روحت شاد” سر میدهند. اما این شش تشکل از خود نمی پرسند که چرا مردم شعاری در مدح و ثنای جمهوری خواهان یا پدران معنویشان مصدق و استالین سر نداده اند؟ این گروه ها روشن نمی کنند که نقش آنها در این اعتراضات چیست و چگونه باید این صداها را منسجم و همسو کرد؟
در بخش دیگری از بیانیه سخیف این شش گروه آمده است:در این میان آقای رضا پهلوی در دو نوبت به صحنه آمده و در نوبت اول خود را به عنوان “صدای اعتراض مردم” قلمداد نموده و تلاش کرده اعتراضات مردمی را به سود خود مصادره کند.
با این حال هر چقدر کنفرانس خبری شاهزاده را جستجو می کنیم نه تنها کوچکترین اثری از مصادره اعتراضات به نفع خود را نمی بینیم بلکه به گفته او بزرگترین اپوزیسیون و آلترناتیو جمهوری اسلامی، ملت ایران نامیده میشود که … بدون توجه به دستهبندیها و گرایشهای سیاسی، چپ و راست، جمهوریخواه و مشروطهخواه، دوشادوش هم برای آیندهای بهتر تلاش و مبارزه می کنند.
و باز شش گروه موصوف در قسمتی دیگر بیان می کنند در این نوبت چهار کانال تلویزیونی در خارج از کشور برنامههای عادی خود را قطع کرده و سخنرانی آقای رضا پهلوی را پوشش دادند.
اماچگونه است که شاهزاده رضاپهلوی برخلاف آنها که صبح تا شب در رسانه ها در حال پرسش و پاسخ با این ۴ شبکه هستند و از درآمد آن منتفع میشوند؛ بندرت در مقابل دوربین تلوزیون قرار می گیرند.
و از همه سخیف تر این شش گروه می گویند: برخلاف آنچه آقای رضا پهلوی گفت که نمیخواهد رهبر بشود، او در این سخنرانی در جایگاه یک رهبر اقتدارگرا و پوپولیست قرار گرفت.
این بخش اخیر نه تنها اتهام ناروا به شاهزاده است که رهبری اعتراضات مردم را رد می کنند بلکه صد البته توهین آشکار به مردم بجان آمده از ظلم و ستم و بی تدبیری مسئولان نالایق جهوری اسلامی است. این که مردم را عوام بخوانیم و او را رهبر عوام بدانیم مانند این است که به طرف مقابل ( مردم) بگوییم تو شعور انتخاب نداری.
ایراد پوشش زنده به پخش کنفرانس خبری شاهزاده رضا پهلوی هم از آن دست اظهاراتی است که مرغ پخته را بخنده وا می دارد. آخر شما از کدام دمکراسی و جمهوری صحبت می کنید که وقتی هنوز فاقد قدرت هستید برای پخش اخبار توسط رسانه ها تعیین تکلیف می کنید؟
این چه دموکراسی است که قبل از ورود به صندوق رای برای همه خط و نشان کشیده که ما مخالفت خود را با هر نوع نهاد مادام العمر در نظام سیاسی آینده ایران ابراز میکنیم و با هر نوع رهبرتراشی مخالفیم. آیا چنین صندوق رایی از بنیاد فاقد ارزش و اعتبار نخواهد بود؟
اگر بنا باشد که نوع نظام و نهادهای حاکمیتی را شما ۶ گروه سابقا چریک و کمونیست و تحکیم وحدتی که مردم را به مشارکت در انتخابات مجلس خبرگان و رای به قاتلان فرزندان میهن تشویق می نمودید؛ انتخاب کنند دیگر حرف از کدام حق انتخاب مردم باقی می ماند؟
اما اوج طنز بیانیه موصوف آنجاست که ۶ حزب و سازمان مذکور شاه فقید را متهم می کنند که نیروهای اپوزیسیون را چنان سرکوب کرد که در سال ۵۷ هیچ نیروی سیاسی قدرتمندی وجود نداشت که توان مقابله با روحانیون تشنه قدرت را داشته باشد.
جالب این که مستندات بی شمار در جراید خود آنها موجود است که چگونه از خمینی یک قدیس ساخته و ضمن کمک به قدرت رساندن او بر تمام جنایات او حداقل تا سال۱۳۶۰ صحه گذاشته اند. باعث تاسف است که عناصر مطرود و خائن جبهه ملی که پشت به دولت ملی بختیار کردند و به دامن شیطان در نوفل لوشاتو شتافتند؛ اکنون دلیل کار خود را سرکوب شاه قلمداد می کنند. جالب این که به دلیل عدم آشنایی خمینی و اطرافیان او با زبان انگلیسی نقش اصلی پروپاگاندای خمینی در رسانه های غربی بر عهده افرادی نظیر بنی صدر و یزدی و قطب زاده و بعدها افرادی مانند کریم سنجابی بوده است.
بیانیه فوق بحدی مشمیز کننده بود که حتی صدای جمهوری خواهانی مانند عمار ملکی را هم در آورد. بگذریم از اینکه برخی از گروه ها نه رهبر مشخص دارند و نه آدرسی که مردم به طور دقیق با آنها آشنا شوند.
جان کلام اینکه که ضمن عبور از پرداختن بیش از حد به بیانیه بی اهمیت آن ها توجه گروه ها و فعالان سیاسی در داخل و خارج را به بخش مهمی از سخنان شاهزاده جلب می کنم :
من از نیروهای سیاسی و مبارزاتی میخواهم که ایجاد یک سازوکار هماهنگکننده اعتراضات و فراخوانها را در اولویت قرار دهند. تصمیماتی که از دل چنین سازوکار مبتنی بر خرد جمعی بیرون بیاید، مورد حمایت من نیز خواهد بود.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید