اسلام دین گرد و خاک

مرد فاسقی در بغداد بود. هنگام مرگ وصیت کرد که مرا ببرید در نجف اشرف دفن کنید. شاید خداوند مرا بیامرزد و به خاطر حرمت حضرت امیرالمؤمنین(ع) ببخشد.

چون وفات کرد اطرافیانش او راغسل داده کفن کرده در تابوتی گذاشتند و به سوی نجف حمل کردند.

شب حضرت امیر(ع) به خواب بعضی از خدام حرم خود آمده فرمود: فردا صبح نعش یک فاسقی را از بغداد می آوردند که در زمین نجف دفن کنند بروید مانع شوید نگذارید او را در جوار من دفن کنند.

فردا که شد خدام حرم  همدیگر را خبر کردند و رفتند بیرون دروازه نجف که نگذارند نعش آن فاسق را وارد شود. هر قدر انتظار کشیدند کسی را نیاوردند.

شب بعد باز در خواب دیدند حضرت امیر(ع) را که فرمود آن مرد فاسقی که شب گذشته گفتم نگذارید وراد کنند فردا می آوردند به استقبال او بروید و با عزت و احترام تمام و در بهترین جاهها دفن کنید!!

سبب را از حضرت علی (ع) پرسیدند فرمود:

آنهایی که آن نعش را می آورند شب گذشته راه را گم کردند. عبور آنها به زمین کربلا افتاد. در آنجا باد وزیده خاک و غبار زمین کربلا بر روی تابوت او ریخت. از برکت خاک کربلا و احترام فرزندم حسین خداوند از جمیع تقصیرات او گذشته و او را آمرزیده و رحمت خود را شامل حالش گردانیده!

منبع: کتاب ثمرات الحیات/ج دوم/ ص 204

به اشتراک بگذارید: