از به هلاکت رسیدن یک فروند قارچ سمی در بانک تا زیر گرفته شدن یک فروند آخوند توسط پراید در یک روز؛ بودن یا نبودن، مسئله این است!

در حالت عادی و در رژیم های عادی همه مردم عاشق مبارزات غیر خشونت آمیز هستند و هیچکس دوست ندارد همانند دوران جنگ سرد و مد شدن چریک بازی، زندگی خودش را فدای آرمانهایی کند که در زمانه فعلی تهی از معنا شده اند. آدمیزادی که امروز برده تبلت ها و موبایل ها شده است، کم حوصله تر و بی انگیزه تر از آن است که برای مدینه فاضله اش جان بدهد و از لایک گرفتن در ایسنتا محروم بماند!

ما در قرنی زندگی میکنیم که همه چیز دارد جلوی چشممان فرو می پاشد‌؛ از روابط های سنتی و خانوادگی قدیم بگیرید تا برسید به طرز لباس پوشیدن و سبک زندگی و رنگ باختن ادیان و در کل گذشته ای که دارد روز به روز در برابر اختراعات جدید بشر رنگ می بازد.

ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی را باید عقب مانده ترین حکومت جهان دانست. حتی برادر بزرگ تر جمهوری اسلامی، یعنی کره شمالی، حداقل چیزی به اسم حجاب و تفتیش خشتک و زیر خشتک مردم ندارد و از این نظر میان علمای گشاد باسن اسلام هنوز بحث است که داعش و طالبان عقب مانده ترین هستند یا جمهوری اسلامی ؟

پس از سلسله حوادث دی ماه سال ۹۶ و سر داده شدن شعارهای زیبایی چو رضا شاه روحت شاد و اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا توسط مردم، در میان فعالان ناشناس مخالف جمهوری اسلامی نام کاربری پیدا شد به نام “مونتی” که حرفهایش برای ما غریب و گنگ بود. با آنکه این حساب کاربری خیلی هم ساده و صریح و رک و کوتاه و غیر تکراری مقصود خویش را بیان میکرد اما مدتی طول کشید تا ما به آن حرف ها عادت کنیم.

در حالیکه همه مشروطه خواهان در آن روزها ( جمهوری خواهان ایرانی به دلیل عقبه مذهبی _کمونیستی که دارند، اصلا در باغ نیستند و در بهترین حالتش میشوند استمرار طلب نو اندیش دینی و به دنبال براندازی نیستند) به دنبال تکرار الگوی انقلاب ۵۷ با چهارتا تظاهرات بلبلی و تکرار تیتر خامنه ای رفت بودند؛ این حساب کاربری تاکید میکرد که این رژیم و ماهیت پیچیده اش را نمیتوان با چهارتا تظاهرات صلح آمیز از میان برداشت و تنها راه، مبارزات پارتیزانی و اخلال در نظم موجود و ضربه زدن از هر طریق و هر وسیله به نظم موجود است.

پس از تجربه آبان ۹۸ و کشتار مردم بی دفاع، کم کم حرفهای ساده و دقیق کاربر مونتی برایمان جا افتاد و آن خطی که ترسیم شد، درستی اش در حوادث انقلاب ملی زن زندگی آزادی، مردم میهن آبادی بر همگان معلوم شد.

برای درک بهتر مبارزات پارتیزانی کافی است دو حادثه دیروز را با تظاهرات های بی هدف و پرهزینه برای مردم را با هم مقایسه کنیم.

در پرده اول این نمایش تامل برانگیز، فردی به نماینده ولی فقیه در بانک با اسلحه شلیک میکند و او را از میان بر میدارد؛ با فرض اعدام این مهاجم و قهرمان ملی، تا اینجای کار یک مهره دانه درشت رژیم که نماینده ولی فقیه مجنون و کودک کش نظام در مجلس خبرگان رهبری هم بوده است، به هلاکت رسیده و قهرمان ملی مردم هم اعدام خواهد شد، خب این یعنی یک بر یک مساوی.

مورد دوم زیر گرفته شدن عمدی یک آخوند توسط یک شهروند است؛اگر این تن لش و قارچ عمامه به سر بر فرض بمیرد و مهاجم هم که قهرمان ملی است، اعدام شود، باز حساب کار یک بر یک مساوی است!

اگر این بازی و تکرار این نوع مبارزات ادامه پیدا کند، از انجا که مردم ۸۰ میلیون هستند و سرکوبگران رژیم به سختی به ۵۰۰ هزار نفر میرسند، به دلیل برتری مردم به لحاظ نفرات، در پایان خیلی زود مردم به پیروزی میرسند و حکومت مثل آدم برفی توخالی محو خواهد شد.

حالا با فکر کردن به حوادث دیروز، نقبی سیاسی _ فوتبالی به گذشته می زنیم. تظاهرات های سال ۸۸ را در نظر بگیرید؛ میلیون ها نفر در خیابان ها حضور دارند، حکومت دست به کشتار میزند، ندا اقا سلطان و خیلی های دیگر کشته میشوند و خیلی های دیگر هم در کهریزک مورد تجاوز قرار میگیرند. در پایان تظاهرات ها سرکوب میشوند و حداقل در روز مرگ ندا اقا سلطان ۵۰ تن در سراسر ایران کشته میشوند و از حکومت هم هیچکس نمی میرد!

در پایان مردم بازی را ۵۰ بر صفر به جمهوری اسلامی واگذار میکنند؛حکومت ۵۰ ، مردم صفر!

کمی جلوتر در آبان ۹۸ مردم باز با دست های خالی به خیابان سرازیر میشوند و بنا به آمار رسمی ۱۵۰۰ نفر و بنا به آمار غیر رسمی تا ۳۵۰۰ نفر کشته میشوند، این یعنی حکومت ۳۵۰۰ و مردم صفر!

اما در حوادث اخیر و در جریان انقلاب ملی زن زندگی آزادی، مرد، میهن آبادی، در بعضی از مواقع همانند حوادثی که در مراسم چهلم زنده یاد همیشه جاوید و قهرمان، حدیث نجفی اتفاق افتاد، یک تن بسیجی آدمکش به هلاکت میرسد و چند نفر از مردم هم حکم اعدام میگیرند؛ این یعنی حکومت ۴ و مردم ۱ ! گر چه باز هم به ظاهر مردم ۴ بر ۱ عقب هستند، اما این باخت کجا و نتیجه آبان ۹۸ که حکومت ۳۵۰۰ بر هیچ از مردم جلو است، کجا!؟

مقایسه ساده این وقایع و اعداد راه درست را به شما نشان میدهد. آنچه که دیروز اتفاق افتاد، اگر با هوشمندی و گستردگی تکرار وقایع در سراسر ایران همراه شود و قهرمانان ملی هم بتوانند از صحنه بگریزند، شک نداشته باشید که شمشیر تیز سرکوب خیلی زود کند میشود و در کمتر از چند ماه جمهوری جنون و جنایات اسلامی از بیرون و درون متلاشی خواهد شد.

خوشبختانه در چند روز آینده کسی فراخوان تظاهرات سراسری و صد البته پرهزینه برای مردم را نداده است و میشود در فضایی غیر احساسی_ به این تظاهرات های بی هدف با دست خالی_ بهتر پرداخت.

شما فرض کنید در خیابان ها ۱۰ هزار نفرید در برابر ۱۰۰۰ نفر از نیروهای سرکوبگر و ورزیده حکومت که تا بن دندان هم مسلح هستند؛ در یک درگیری مستقیم درخیابان اگر ۱۰ نفر از آنان کشته شود، حداقل ۱۰۰ نفر از مردم عادی هم در درگیری های مستقیم کشته میشوند.

حالا اگر فرض کنیم همان ۱۰ هزار نفر تصمیم بگیرند از روش زیر کردن با پراید یا کشتن اوباش حکومتی با اسلحه در شرایط تن به تن ( همانند صحنه به هلاکت رسیدن نماینده خامنه ای در بانک) استفاده کنند، در بدترین حالت ۱۰ هزار نفر از مردم کشته میشوند و ۱۰ هزار نفر از حکومت، و در پی اش سرکوبگران به دلیل تفاوت جمعیتی که با مردم عادی دارند، وحشت میکنند و فرو میپاشند و قلعه توخالی جمهوری اسلامی و مزرعه حیواناتش خیلی زودتر از آنچه تصور میکنید، توسط مردم فتح خواهد شد.

فرمول های ریاضی و اعداد همانند تاریخ قابل تحریف نیستند. جمهوری اسلامی در این سالها مدام تاریخ دوران پهلوی را تحریف و وارونه نشان داد اما در حوزه اقتصاد چون بحث اعداد است، نتوانست رشد اقتصادی بی نظیر دهه پنجاه را انکار کند.

با یک ضرب و تفریق ساده و مقایسه تعداد کشته شدگان حوادث رانندگی در جاده های خطرناک و در ارابه های مرگ ساخت نظام با کشته شدگان سیاسی این ۴۴ سال، میتوان فهمید که ما به اندازه یک جنگ که میتواند به براندازی نظام منجر شود، خون میدهیم اما در جای اشتباه و به خاطر همین اشتباه هیچوقت متوجه نمیشویم کسی که در جاده های جمهوری اسلامی و پرایدهای نا امن نظام میمیرد، هیچ فرقی از لحاظ کمیتی با کسی که در تظاهراتها کشته میشود، ندارد؛ هر دو قربانی نظام هستند و جان نازنینشان را نظام گرفته است.

جمهوری اسلامی با فراگیر شدن حوادثی که دیروز اتفاق افتاد، خیلی زود به مرحله فروپاشی کامل و قفل شدن سیستم نزدیک میشود، ادامه بدهیم، فقط ادامه….

به این گزارش قدیمی رادیو فردا دقت کنید:

میزان خسارت‌های ناشی از تصادف‌های رانندگی در ایران، به دلایلی چون ناامنی خودروها، غیراستاندارد بودن جاده‌ها و نیز فرهنگ غلط رانندگی، به بیست برابر میانگین جهانی رسیده است.

بر اساس آمار منتشرشده، بین سال‌های ۱۳۷۳ تا ۱۳۹۹ بیش از ۵۰۹ هزار نفر در ایران بر اثر تصادف‌های رانندگی کشته شده‌اند. برای درک بزرگی این آمار می‌توان از جنگ هشت‌ساله ایران و عراق یاد کرد که مجموع کشته‌های ایران به حدود ۱۹۰ هزار نفر رسید.

همچنین پلیس ایران گزارش داده است که مجموع هزینه‌های خسارات تصادفات رانندگی در ایران «بیش از هشت درصد تولید ناخالص داخلی» است.کمال هادیانفر، رئیس پلیس راهور، درباره میزان خسارات مالی چنین توضیح داده است: «مطابق گزارش سازمان بهداشت جهانی، عواقب مالی سوانح ترافیکی نیز فراوان بوده و در کشورهای با درآمد کم و متوسط، مرگ‌‌ومیر ناشی از سوانح ترافیکی، بین دو تا هفت درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص می‌دهد.»

https://www.radiofarda.com/a/loss-and-damage-of-accidents-in-iran-world-average/31852707.html

ما در حوادث رانندگی در جاده ها و ارابه های مرگ جمهوری اسلامی ، بیشتر از جنگ ۸ ساله با عراق کشته داده ایم اما این قتل های نامحسوس چون غیر مستقیم است،کسی در کارنامه جنایات نظام ثبت نمیکند. اگر این تعداد کشته را تقسیم بر جمعیت ایران کنیم، شانس مردن در هنگام رانندگی و دور دور و رحلت پارتی امام، بیشتر از شرکت در تظاهرات و نبردهای پارتیزانی خواهد بود!

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
1 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها