اروپا به کجا می رود؟
هر از گاهی تروریستهای اسلامی درشهرهای اروپایی شهروندان بی گناه را می کشند و تا مدتی رسانه ها واکنش های مختلف مردم و افراد معروف سیاسی را پوشش می دهند اما همه چیز در حد حرف و تسلیت و همدردی و اینجور چیزها باقی می ماند و مدتی به فراموشی سپرده میشود تا عملیات تروریستی بعد.
پرسشی که شهروندان کشورهای اروپایی باید به آن بیاندیشند این است که واقعا با این سیاستهای اشتباهی که اروپا از سی چهل سال پیش اتخاذ کرده سرانجامش چه خواهد شد؟ بالاخره آینده اروپا با این اوضاعی که کاملا از کنترل مقامات سیاسی و ارگان های امنیتی خارج شده چه خواهد شد؟ آیا وقت آن فرا نرسیده تا در سیاستهای اشتباه گذشته تجدید نظر شود و اقدامات عملی برای حل مشکل تروریسم برداشته شود؟
شما نگاه کنید که ظرف کمتر از 4 دهه چه بلایی سر اروپا آمده است. زمانی بلژیک جزیره امن کشورهای غربی و ناتو بود. سوئیس کشور صلح و امنیت مالی و اجتماعی بود. پادشاهان کشورهای خاورمیانه فرزندان خود را برای تربیت و تحصیل به سوئیس و بلژیک و فرانسه و انگلیس می فرستادند اما الان جمعیت مسلمانان در این کشورها کاملا هویت و امتیاز استراتژیک این کشورها را از بین برده است.

باور نکردنی است که سوئیس با آن وسعت کم بیش از 260 مسجد دارد. فقط در شهر بروکسل پایتخت بلژیک تعداد 21 مسجد ثبت شده دارد. در بعضی از محلات بافت جمعیتی طوری شده که اصلا شباهتی با یک شهر اروپایی و مدرن ندارد. کثافت از سر و روی آنجا می بارد. اگر خانمی با دامن کوتاه در آنجا آفتابی شود مورد حمله اسلام گرایان قرار می گیرد.
وضعیت بقیه شهرهای مهم اروپا نیز مشابه بروکسل است. در واقع اروپایی ها درآستین خود مار پرورش داده اند و آثار نیش آنرا کم کم دارند حس می کنند. وضعیت کانادا هم مشابه وضعیت سی سال پیش اروپاست. یک نخست وزیر احمق چپول دارد بسرعت اقتصاد این کشور را ونزوئلایی می کند و سالی یک میلیون مهاجر مسلمان از هر نقطه ای که هواپیما در آنجا به زمین بنشیند به کانادا وارد می کند.

اما برگردیم سراغ اروپا و بپرسیم بالاخره این زنجیره عمیلیات تروریستی و قتل و کشتار مردم بی گناه به کجا ختم خواهد شد؟
من فکر می کنم موجی که ترامپ علیه گلوبالیستها در امریکا آغاز کرد جرقه ای بود که اگر گرمایش به اروپا نیز برسد، احتمال ظهور جنبش های ضد گلوبالیستی تقویت خواهد شد. در اروپا سالهاست که شخصیتی که برخلاف جریان رودخانه بخواهد شنا کند به قدرت نرسیده و مطرح نشده و حتی فردی مثل بوریس جانسون هم که فکر میکردیم عملگرا باشد، محافظه کار و مردد از آب درآمد.
واقعیت این است که اروپا نمی تواند مشکل تروریسم را در اتحادیه اروپا از بین ببرد تا زمانی که بطور شفاف خطر اسلام را نبیند. اسلام یک دین معمولی نیست. دستورات اسلام مبتنی بر مقبولیت و برتری و حقانیت این دین بر سایر ادیان است. پیروان سایر ادیان همگی در گمراهی بسر می برند و مسلمانها تنها گروهی هستند که مورد لطف و رضایت خداوند هستند. اروپا باید اسلام را در ردیف فاشیسم قرار بدهد تا تکلیف خودش در برابر سیاستهای مهاجراتی مشخص شود. اگر چنین شود، آنوقت تنها مسلمانانی به اروپا اجازه ورود خواهند یافت که لباس اسلامیت را از تن خویش بیرون آورده و توی سطل زباله انداخته باشند.


موضوع بعدی مماشات اروپا با کانون تروریستهاست. جمهوری اسلامی یک حکومت نرمال نیست. این را امریکایی ها فهمیده اند اما اروپایی ها هنوز دارند با جمهوری اسلامی مثل یک حکومت نرمال برخورد می کنند. اروپا باید به این درجه از فهم و شناخت برسد که جمهوری اسلامی و در مرحله بعد ترکیه حکومتهایی هستند که قصد ایجاد هرج و مرج در اروپا را دارند. این دو حکومت را باید تحریم اقتصادی و سیاسی کنند اگر میخواهند مسلمانان داخل اروپا توسط این دو حکومت تغذیه فکری و مالی و تسلیحاتی نشوند.
در غیر اینصورت روزی بیدار خواهند شد که عملا در برابر انبوه جمعیت مسلمانان نمی توانند کاری بکنند.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید