اثبات اعتبار کتاب اصول کافی

کتاب کافی، بعد از قران و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، از شریفترین، معتبرترین، منظمترین، و کاملترین و جامعترین کتب اسلامی است و از جهات گوناگون مانند: اعتبار، محتوا، سبقت، نظم و فن کتابت و… و از امتیاز بسیار بالایی برخوردار می باشد، و حتی از مدارک نهج البلاغه می باشد.
علمای بزرگ از صدر تاکنون، با عالیترین تعبیرات، از این کتاب شریف، یاد کرده اند:
عالم بزرگ، شیخ مفید (متوفی 413 ه.ق) می گوید:
کتاب کافی در ردیف با عظمت ترین کتب شیعه، و سودمندترین آنها است.
شهید اول (صاحب لمعه) می گوید: کتاب کافی در علم حدیث است، و علمای شیعه دوازده امامی، مانندش را ننوشته اند.
شهید ثانی صاحب شرح لمعه می گوید: کتاب کافی سرچشمه زلال و صافی است که به جان خودم، هیچ نویسنده ای نظیرش را تحریر ننموده، و بیانگر عظمت مقام مرحوم کلینی است.
علامه مجلسی(ره) می گوید: کتاب کافی، اصول ریشه های اسلام را، بهتر از همه کتب، ثبت و جمع کرده، و نیکوترین و عظیمترین تألیفات فرقه ناجیه(شیعه دوازده امامی)می باشد.
علامه فیض کاشانی(ره) می گوید: کتاب کافی، شریفترین و کاملترین و جامعترین کتب است، زیرا که در میان آنها در بر گیرنده اصول اسلام و خالی از عیب و زوائد است
از مجموع گفتار علمای بزرگ در شان کتاب کافی، و با دقت و مطالعه در کتاب کافی، بدست می آید که این کتاب از جهات گوناگون دارای امتیازات است:
از جهت اعتبار؛ در عالی ترین سطح اعتبار است، به گونه ای که عالم بزرگ سید بن طاووس می گوید: معاصر بودن مرحوم کلینی(ره) با نواب خاص امام زمان (عج)، برای ما راهی باز می کند که نوشتجات او توأم با حقیقت بدانیم.

کتاب کافی در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم نوشته شده، و نزدیکترین کتب و متون شیعه دوازده امامی، به امامان معصوم (علیهم السلام) است، زیرا کتب اربعه (کافی، من لایحضره الفقیه، استبصار و تهذیب) که متون اصلی احادیث مذهب تشیع است، از قدیمترین کتابهای شیعه می باشد، و در میان آنها، کتاب کافی از سه کتاب مذکور مقدمتر نوشته شده است.

نقل می کنند که کتاب اصول کافی را به امام زمان داده اند و ایشان خوانده و فرموده اند: الکافی کافه لشیعتنا یعنی کتاب اصول کافی برای پیروان ما کفایت می کند.

حالا با این مقدمات برویم سراغ یکی از روایات این کتاب شریف تا شما عظمت و میزان اعتبار این کتاب را درک نمایید:

محمد بن مسلم می گوید: روزی در محضر امام باقر(ع) بودم، ناگاه یک جفت پرنده قمری آمدند و روی دیوار خانه امام باقر(ع) نشستند، طبق معمول خود سروصدا می کردند، و امام باقر(ع) ساعتی به آنه پاسخ داد، سپس آنها روی دیوار دیگر پریدند، قمری نر مدتی بر سر قمری ماده فریاد می کشید، و سپس با هم پریدند و رفتند، از امام باقر(ع) پرسیدم:
ماجرای این دو پرنده چه بود؟.
امام باقر: ای پسر مسلم! هر پرنده و جاندار و چارپائی را که خدا آفرید، از همه کس، نسبت به ما شنواتر و فرمانبردارتر است، این دو قمری که یکی نر بود و دیگری ماده، قمری نر به قمری ماده بدگمان شده بود، قمری ماده سوگند یاد می کرد که دامنش پاک است، و گفته بود آیا به قضاوت امام باقر(ع) راضی هستی، قمری نر پیشنهاد قمری ماده را پذیرفته بود با هم نزد من برای داوری آمده بودند (آنها به اینجا آمدند و شکایت خود را مطرح کردند) و من به قمری نر گفتم: تو نسبت به ماده خود ظلم کرده ای.
قمری نر، داوری مرا پذیرفت، و قمری ماده را(در پاکدامنیش) تصدیق کرد.

منبع: اصول کافی- حدیث 4، ص 471، ج 1

به اشتراک بگذارید:
0 0 رای
ارزیابی این پست
5 نظر
قدیمی ترین
تازه ترین پر رای ترین
بازخوردهای درون متنی
همه نظرها