آموزش به زبان مادری یا برابری
بار دیگر فیل آموزش به زبان مادری را هوا کرده اند و حمله به زبانی که عامل اتحاد ما است از سوی برخی با هر نیتی آغاز گشته است. نه در این که این فیل را اتاق فکر رژیم با کمک بی بی سی هوا کرده شکی هست، نه در این که ملت ایران باید این مشکلی که گریبانگیر بخشی از کودکان ایران است را با درایت حل کند، و نه در این که این مشکل مانند قوانین و محیط زیست و اقتصاد و هزار مشکل دیگر در اولویتی پس از اولویت اول که سرنگونی رژیم است قرار میگیرد. امروز نباید اجازه داد که این موضوع باعث تفرقه و یا به هرز رفتن و تحلیل نیروی مخالفین رژیم شود اما این مانع از گفتگوی سازنده و اشتراک اطلاعات در مورد این معضل نمیشود.
به عنوان یک خوزستانی که با بچه های عرب زبان همکلاس بوده با این مشکل آشنا هستم و آن را از نزدیک دیده ام. باید عرض کنم که این مشکل همه بچه های عرب خوزستانی نبود و آن دسته از بچه ها که در شهر بزرگ شده و از طفولیت با هم در کوچه بازی کرده بودند در استفاده از زبان فارسی مهارت یکسانی نشان داده و فرقی میان کودکانی با ریشه خانوادگی عرب و غیر عرب نبود. این مشکل اما گریبان بچه های عرب روستا نشین را میگرفت که متاسفانه از آنجا که برخی روستاها برق نداشتند آنها از تلویزیون نیز محروم بوده و وقتی به دبستان می آمدند با مشکلی به نام زبان فارسی روبرو میشدند.
این بچه ها از همان اول مسابقه را باخته بودند و به دلیل ناآشنائی با زبان فارسی غالبا از بچه های دیگر عقب می افتادند و در یادگیری دروس دچار مشکل شده و نمرات آنها به طور متوسط و به استثنای تنی چند پائین تر از بچه های دیگر یود و گوئی این عقب بودن از بچه های دیگر به امری طبیعی تبدیل شده و ترک تحصیل در دوران متوسطه در میان آنان بیش از دیگران بود.
چه باید کرد؟ آیا میتوان در هر گوشه ایران به زبانی تدریس کرد؟ آیا باید ابزار اتحاد این ملت و قوی ترین زبانی که در اختیار دارد تضعیف نمود؟ آیا در کشوری که بچه های روستائی توی طویله و اتاقهای یخ زده درس میخوانند چنین خواستهائی بجای درخواست محیط و وسائل مناسب آموزشی مضحک نیست؟
این مشکل زبان بی شباهت به مشکلی نیست که بچه های ایرانی وقتی به غرب می آیند با آن مواجه میشوند. پس چرا این بچه ها در غرب موفق میشوند؟ چرا اینها مسابقه را از همان اول نمیبازند؟
چون مسابقه ای نیست. در میان علتهای دیگر و از جمله سطح تحصیلات پدر و مادر این بچه ها در مقایسه با والدین کودکان روستائی در ایران، یک عامل مهم همین عدم وجود مسابقه است.
برای این که بتوانیم بهتر ببینیم باید یک قدم به عقب برداریم و دوباره به مشکل نگاه کرده و ببینیم خواست ما چیست؟ آموزش به زبان مادری یا ایجاد محیطی برابر برای دانش آموزان؟ ما برای ایجاد این برابری باید سیستم آموزشی خود را تغییر دهیم و احتیاجی به آموزش به زبان مادری نیست. آموزش زبان مادری برای حفظ زبانهای محلی در خانه انجام میپذیرد. آنچه باید تغییر کند از جمله سیستم سنجش دانش آموزان و این روش کهنه ایجاد رقابت در میان آنان است. سیستم آموزشی ما فرد محور است و شاگرد اول و دوم و سوم دارد. سنجش ها بر اساس امتحان و نمره است و دانش آموزان به صورت مستقیم و غیر مستقیم به رقابت با یکدیگر تشویق میشوند. من متخصص آموزش نیستم اما حس میکنم این در سالهای اول آموزش اشتباه است و غربی ها این را بسیار بهتر انجام میدهند. در غرب به بچه ها کار کردن با یکدیگر و کار گروهی و همکاری را یاد میدهند و در میان بچه ها نوعی برابری ایجاد میکنند. در چنین سیستمی تو که زبان را هم درست نمیفهمی در گوشه خودت به تنهائی نمیجنگی. در محیط غرب که کلاسها کوچکتر است و معلم که احتیاجات مالی اش رفع شده وقت بیشتری را میتواند با بچه هائی که احتیاج بیشتری به او دارند صرف کند مشکلات اولیه تبدیل به وزنه هائی نمیشوند که تو را برای سالها عقب نگاه داشته و از اعتماد به نفست بکاهند. در یک محیط آموزشی سالم در هر کودک استعدادهای برتر او را بارور میکنند بدون این که همه را بر اساس مهارت در حساب و فارسی بسنجند.
مشکلات کودکان ایران و بخصوص کودکانی که در خانواده فارسی یاد نمیگیرند سیستم فشل و ناکارآمد آموزشی است که آخوندها نیز چهل و سه سال است که آن را تخریب کرده اند و نه آموزش به زبان مادری و یا ملی. آموزش بد در هر زبانی آموزش بد است. افرادی که بدون توجه به اصل مسئله و درخواست ایجاد محیط برابر و مناسب و تغییر سیستم سنجش که میتواند مشکل این کودکان را حل کند میخواهند مشکلی دیگر به انبوه مشکلات ما بیافزایند را تنها میتوان در دو دسته نادان و بدخواه قرار داد.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید